کلمه جو
صفحه اصلی

نیکوس کازانتزاکیس

دانشنامه عمومی

نیکوس کازانتزاکیس (به یونانی: Νίκος Καζαντζάκης، ۱۸ فوریه ۱۸۸۳–۲۶ اکتبر۱۹۵۷) نویسنده، شاعر، خبرنگار، مترجم و جهانگرد یونانی بود. او نویسنده ای است که دغدغه جامعه بشری را داشته و عمیقاً به تحلیل آنها پرداخته است.
زوربای یونانی (۱۹۴۶)
مسیح بازمصلوب (۱۹۴۸)
آخرین وسوسه مسیح (۱۹۵۱)
آزادی یا مرگ یا کاپیتان میکالیس (۱۹۵۰)
مار و نیلوفر
سن فرانسیس (۱۹۵۶) (در ایران سرگشته راه حق)
نیکوس کازانتزاکیس در تاریخ ۱۸ فوریه ۱۸۸۳ میلادی در شهر هراکلیون در جزیره کرت به دنیا آمد. کرت در آن زمان تحت تسلط حکومت عثمانی بود و نیکوس در فضای شورش و طغیان مردم کرت بر ضد عثمانیان رشد کرد. مدتی را در مدرسه فرانسویان در جزیره ناکسوس که توسط راهبان کاتولیک اداره می شد تحصیل کرد.پس از تمام شدن دبیرستان، در سال ۱۹۰۲ در رشته حقوق دانشگاه آتن ثبت نام کرد و در سال ۱۹۰۶ میلادی به کسب درجه دکترا نائل آمد. در سال ۱۹۰۷ به پاریس رفت و شاگرد هانری برگسون فیلسوف نامدار فرانسوی شد.در جنگ بالکان وارد ارتش یونان شد و علیه دشمن مبارزه کرد و پس از جنگ، شغل مدیریت کل را در وزارت امور اجتماعی پذیرفت و چندی نیز نماینده سازمان یونسکو در پاریس بود. در سال ۱۹۴۷ میلادی یونان را به مقصد آنتیب ترک کرد تا به فعالیت های ادبی خود ادامه دهد. او در سال ۱۹۵۶ از طرف کانون نویسندگان یونانی برای جایزه نوبل ادبیات معرفی شد و در سال ۱۹۵۷ با یک رای کمتر نسبت به آلبر کامو این جایزه را از دست داد.
نیکوس کازانتزاکیس ناظر جنگ های داخلی اسپانیا بود و به چین و ژاپن، مصر و بیت المقدس، ایتالیا و انگلستان، اتریش و قبرس و فرانسه مسافرت کرد. آثارش به اکثر زبان ها ترجمه شده است. ادیسه که دنباله شاهکار هومر است از سی و سه هزار و سیصد و سی و سه بیت هفده سیلابی ترکیب شده و سرودن آن به مدت ده سال طول کشیده است. کتاب کوچک و صد صفحه ای «سیر و سلوک» که در سال ۱۹۲۳ منتشر شد، اساس تفکرات فلسفی نویسنده است، آنچنان که سی و دو سال بعد کازانتزاکیس می نویسد: کتاب سیر و سلوک مانند دانه ای بود که رویِش دیگر آثارم را باعث شد و پس از آن هرچه نوشتم تفسیر و تصویری از آن بود. نیکوس کازانتزاکیس به تناوب تحت تأثیر جریانات مختلف و زمان های متفاوت قرار گرفت که می توان از مسیحیت، بودیسم، فلسفه فریدریش نیچه، آنری برگسن، هنری جیمز، آرتور شوپنهاور نام برد. وی به مارکسیسم - لنینیسم گرایش داشت ولی هیچگاه عضویت هیچ حزب کمونیستی را نپذیرفت.
آخرین وسوسه مسیح و مسیح باز مصلوب عنوان دو رمان معروف اوست.

نقل قول ها

نیکوس کازانتزاکیس، نویسنده، شاعر و مترجم یونانی. زادروز: (۱۸ فوریه ۱۸۸۳ میلادی) در کرتا. وی در تاریخ (۲۶ اکتبر ۱۹۵۷ میلادی) در فرایبورگ آلمان درگذشت.
• «اولیس پس از کشتار مدعیان خود در آن جزیره کوچکش کسل شده بود. دیگر زن و فرزند و وطن قدیم و خدایان قدیمش او را راضی نمی کردند. تصمیم گرفت «ایتاک» را به عزم آخرین سفر خود، سفری که بازگشت نداشته باشد، ترک گوید…» -> آغاز کتاب ادیسه/ ۱۹۵۳
• «دروازه های بهشت و جهنم هم شکل و هم سایه اند.» -> آخرین وسوسه مسیح/ بخش ۱۸
• «فقط یک زن در جهان وجود دارد. زنی با چهره های متفاوت.» -> آخرین وسوسه مسیح
• «کتاب سیر و سلوک دانه ای بود که دیگر آثار من از آن روییدند. چنان که بعدها هرچه نوشتم تفسیری بود و تصویری از سیر و سلوک.» -> دربارهٔ کتاب آسز (آسکِزه) یا سیر و سلوک/ ۱۹۵۵ میلادی
• «کسب دانش و تقدس، عفاف و پاکدامنی و شکوه پیروزی، هیچ کدام به منزله فتح قله رفیع برای انسان نیست. بلکه چیز دیگری است، چیزی حماسی تر، چیزی مأیوس کننده: حرمت مقدس!» -> زوربای یونانی - ۱۹۴۶/ بخش ۲۴
• «من آرزویی ندارم، من از چیزی نمی ترسم، من آزادم» -> سنگ نبشته بر آرامگاه کازانتزاکیس/ از کتاب ناجی خدا
• «من برآنم، که رستگاریِ منِ روشنفکر ِ متفکر بسته به ادیسه است. اگر او زنده بماند من هم زنده خواهم ماند.» -> دربارهٔ کتاب ادیسه
• «همان طور که به پرندگان دریایی چشم دوخته بودم، فکر کردم: این راهی است که باید رفت، آهنگ موزون آن را پیدا کن و با ایمانی راسخ در آن گام بنه.» -> زوربای یونانی - ۱۹۴۶/ بخش ۲۱
• «بسیار از افراد وطن پرست هستند بی آنکه وطن پرستی آنها اصلاً هزینه ای داشته باشد. من وطن پرست نیستم و نخواهم بود، ولو اینکه برایم گران تمام شود. بسیاری از افراد به بهشت اعتقاد دارند و میخ طویله الاغشان را در آنجا بر زمین کوبیده اند. من خری ندارم، لاجرم آزاده هستم.»"از کتاب زوربای یونانی"• «تا نتوانی خودت یک و نیم برابر شیطان باشی نمی توانی با شیطان مبارزه کنی!..»"از کتاب زوربای یونانی"• «کلیه چیزهای خوب این دنیا از ابداعات و اختراعات شیطان است؟ زنان زیبا، بهار، بچه خوک سرخ شده و شراب.. !.»"از کتاب زوربای یونانی"• «انسان به مقداری جنون هم نیاز دارد، وگرنه هرگز به پاره کردن بندهایش برای کسب آزادی خطر نمی کند.»• «تمامی روح من فریادی است؛ و تمامی اثر من تفسیر این فریاد.»• «زیبایی بی رحم است. اگر تو هم توجهی به او نداشته باشی، او به تو خیره می شود و راحتت نمی گذارد.»• «ما بزرگترین چشمه قدرت را دیدیم و او را خدا خواندیم. ما می توانستیم هر لقب دیگری که مایل بودیم به او بدهیم، مانند: ژرفنا، تاریکی مطلق، روشنایی مطلق، ماده، روح، امید نهایی و یا سکوت. اما هرگز فراموش مکن که ما اسمش را تعیین کردیم.»• «حالا که نمی توانیم واقعیت را دگرگون کنیم بهتر است چشمی که واقعیت را می بیند عوض کنیم.»• «آنهایی که دوست داشتنشان سخت است، آنهایی هستند که بیشتر به عشق نیاز دارند.»


کلمات دیگر: