نصیرالدین طوسی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
نصیرالدین طوسی . [ ن َ رُدْ دی ن ِ ] (اِخ ) (خواجه ...) محمدبن فخرالدین محمدبن حسن ، مکنی به ابوجعفر و ملقب به استادالبشر و عقل حادی عشر و خواجه ، مشهور ومعروف به خواجه نصیرالدین طوسی و خواجه نصیر طوسی ؛ از اعاظم رجال قرن هفتم و از اجله ٔ علمای جامع ایران است . وی به سال 597 هَ . ق . در جهرود قم ، یا در طوس ولادت یافت و علوم نقلی را از پدرش و معقول را از دائی خویش و سپس از فریدالدین داماد نیشابوری و علوم ریاضی را از کمال الدین محمد حاسب فرا گرفت و مدتی هم در محضر دانشمندانی چون قطب الدین مصری و کمال الدین یونس موصلی و ابوالسعادات اصفهانی تلمذ کرد و در معارف زمان خویش بویژه حکمت و ریاضی استاد مسلم شد و به لقب استادالبشر ملقب گشت ؛ و به دربار ناصرالدین عبدالرحیم مکنی به ابوالفتح حکمران قهستان که از سران اسماعیلیه و محتشمی دانش پرور بود راه یافت و کتاب معروف اخلاق ناصری را به نام او پرداخت . چندی بعد ناصرالدین او را به قلعه ٔ الموت نزد علاءالدین محمد هفتمین خلیفه ٔ حسن صباح برد، و سپس ملازم رکن الدین خورشاه آخرین فرمانروای اسماعیلی شد و چون هلاکو عزم تسخیر قلاع اسماعیلیه کرد رکن الدین خورشاه به صوابدید خواجه تسلیم شد و خواجه نصیر از آن پس به دربار هلاکو راه یافت و از مقربان و معتمدان وی گشت و تا روزی که هلاکو وفات یافت خواجه به عزت واحترام و قدرت از ملازمان و به تعبیری وزیر او بود، و هم در عهد و به اشارت هلاکو در سال 657 به بنای رصدخانه ٔ مراغه مشغول شد و به فرمان هلاکو «جمیع اوقاف ممالک ایلخانی تحت اختیار او قرار داده شد و خواجه دوبار، یکی در سال 662، دیگری اندکی قبل از فوت خود به بغداد رفت تا امور اوقاف را تحت نظر بگیرد و پس ازوضع مخارج و مستمریات مازاد آن را برای انجام عمل رصد ضبط کند. در ضمن این سفرها آنچه کتاب و آلات رصدی برای کار خود لازم می دانست از اطراف جمع نمود و... خواجه خلاصه ٔ اعمال و رصدهای خود و یاران خویش را در کتاب زیج ایلخانی مدون نمود». پس از هلاکو، اباقاخان نیز خواجه را گرامی داشت .
خواجه نصیرالدین گذشته از مقامات علمی که داشته و تصانیف گرانبهائی که در علوم مختلف پرداخته است ، وجودش منشاء خدمت بسیار مهمی به معارف بشری بوده است بدین شرح که : به مناسبت نفوذش در دربار هلاکوخان مقدار معتنابهی از کتب نفیس عهد خویش را که در معرض دستبرد تاتار ودر شرف تلف شدن بود فراهم آورد و در کتابخانه ای نگهداری کرد. تعداد کتبی را که در این کتابخانه به سعی و همت خواجه فراهم آمده بود تا چهارصد هزار مجلد نوشته اند. همچنین نفوذ و منزلت وی باعث نجات جان بسیاری از فضلا و علمای عهد، از تیغ خونریز تاتار شد. وفات خواجه به سال 672 هَ . ق . در بغداد اتفاق افتاد. وی گدشته از تدریس و تصنیف و تحقیق ، گاهی نیز تفنن را به شاعری می پرداخت ، ابیاتی به نام او درتذکره ها ثبت است . از آن جمله است این رباعی :
آن قوم که راه بین فتادند و شدند
کس را به یقین خبر ندادند و شدند
آن عقده که هیچ کس ندانست گشاد
هر یک بندی بر آن نهادند و شدند.
از تألیفات اوست : 1- تحریر اقلیدس . 2- الرسالةالشافیة عن الشک فی الخطوط المتوازیة. 3- تحریر مجسطی . 4- کشف القناع عن اسرار شکل القطاع . 5- تحریر کتاب مانالاوس فی الاشکال الکرویه . 6- تحریر اکثر ثاوذوسیوس . 7- تحریرکتاب مأخوذات ارشمیدس . 8- تحریر کتاب المناظر اقلیدس . 9- تحریر کتاب المساکن ثاوذوسیوس . 10- تحریر کتاب الکرة المترکة اطولوقس . 11- تحریر کتاب فی الایام و اللیالی ثاوذوسیوس . 12- تحریر کتاب ظاهرات الفلک اقلیدس . 13 - تحریر کتاب فی الطلوع و الغروب اطولوقس . 14- تحریر کتاب ابسقلاوس فی المطالع. 15- تحریر کتاب المفروضات ارشمیدس . 16- کتاب ارسطرخس فی جرمی النیرین و بعدیهما. 17 - تحریر کتاب معرفة مساحةالاشکال البسیطة و الکرویه . 18- تحریر کره و اسطوانه ٔ ارشمیدس . 19- تحریر کتاب المعطیات . 20- ترجمه ٔ ثمرةالفلک . 21- کتاب انعکاسات الشعاعات . 22- تذکره ٔ نصیریه در هیئت . 23-ترجمه ٔ صور الکواکب . 24- رساله در شعاع . 25 - رساله ٔ معینیه در هیئت و ذیل آن . 26- زیج ایلخانی . 27- بیست باب در معرفت اسطرلاب . 28- زبدةالهیئة در هیئت و استکشاف احوال افلاک و اجرام . 29- سی فصل در هیئت و معرفت تقویم . 30- رساله در حساب و جبر و مقابله . 31- زبدةالادراک فی هیئت الافلاک . 32- مدخل فی علم النجوم . 33- کتاب صد باب در معرفت اسطرلاب . 34- استخراج قبلة تبریز. 35- اخلاق ناصری . 36- اوصاف الاشراف . 37- تنسوق نامه ٔ ایلخانی در معدن شناسی . 38- جواهرالفرائض در فقه . 39- آداب المتعلمین در تربیت . 40- معیارالاشعار در عروض . 41- اساس الاقتباس . 42- تجریدالمنطق . 43- تعدیل المعیار فی نقد تنزیل الافکار. 44- رساله ٔ معقولات یا قاطیغوریاس . 45- حل مشکلات اشارات ، در فلسفه . 46- رساله ٔاثبات جوهر مفارق یا رساله ٔ نفس الامر یا اثبات العقل .47- رسالة فی العلم و والعالم و المعلوم . 48- رساله ٔبقاءالنفس بعد فناء الجسد. 49- رساله در کیفیت صدورموجودات . 50- رساله در نفی و اثبات . 51- رسالةالعلل و المعلولات . 52- تجریدالعقاید در کلام . 53- فصول نصیریه . 54 - تلخیص المحصل . 55- مصارع المصارع . 56- رساله در جبر و اختیار. 57- رساله ٔ اثبات واجب . 58- رساله در امامت ، و چندین تحریر و رساله و کتاب دیگر. (ازسرگذشت و عقاید فلسفی خواجه نصیرالدین طوسی ، محمد مدرس چ دانشگاه تهران ). و منتخب اخلاق ناصری چ وزارت فرهنگ ، مقدمه ٔ جلال همائی و تاریخ مغول عباس اقبال ص 501 به بعد و تاریخ ادبیات در ایران ، دکتر صفا ج 3 و نیز رجوع به مجالس العشاق ص 323 و هفت اقلیم ، اقلیم چهارم و طرایق الحقایق ج 2 ص 291 و حبیب السیر ج 3 ص 105 و نگارستان سخن ص 123 و مجمعالفصحا ج 1 ص 633 و ریاض العارفین ص 234 و مجله ٔ یادگار. سال سیم شماره ٔ 6 و 8 و مجله ٔ ارمغان سال 19 و تحریرات خواجه نصیرالدین طوسی ، دکترصفا، مجله ٔ دانشکده ٔ ادبیات تهران سال سوم شماره ٔ 4و خواجه نصیرالدین طوسی و رصدخانه ٔ مراغه و آثارالشیعة الامامیه ج 4 ص 55 و احوال و آثار استاد بشر و عقل حادی عشر محمدبن محمدبن الحسن الطوسی تألیف مدرس رضوی و دیباچه ٔ اخلاق محتشمی از دانش پژوه و از سعدی تا جامی ترجمه ٔ علی اصغر حکمت و اساس الاقتباس ، مقدمه بقلم مدرس رضوی و سرگذشت و عقاید فلسفی خواجه نصیرالدین طوسی ، به قلم محمد مدرس زنجانی و نیز رجوع شود به مآخذی که دکتر سادات ناصری در حاشیه ٔ ص 1319 تا 1326 (آتشکده ٔ آذر) معرفی کرده است . و نیز رجوع شود به فهرست کتابهائی که انجمن آثار ملی به مناسبت هفتصدمین سال ولادت خواجه نشر داده است .
خواجه نصیرالدین گذشته از مقامات علمی که داشته و تصانیف گرانبهائی که در علوم مختلف پرداخته است ، وجودش منشاء خدمت بسیار مهمی به معارف بشری بوده است بدین شرح که : به مناسبت نفوذش در دربار هلاکوخان مقدار معتنابهی از کتب نفیس عهد خویش را که در معرض دستبرد تاتار ودر شرف تلف شدن بود فراهم آورد و در کتابخانه ای نگهداری کرد. تعداد کتبی را که در این کتابخانه به سعی و همت خواجه فراهم آمده بود تا چهارصد هزار مجلد نوشته اند. همچنین نفوذ و منزلت وی باعث نجات جان بسیاری از فضلا و علمای عهد، از تیغ خونریز تاتار شد. وفات خواجه به سال 672 هَ. ق. در بغداد اتفاق افتاد. وی گدشته از تدریس و تصنیف و تحقیق ، گاهی نیز تفنن را به شاعری می پرداخت ، ابیاتی به نام او درتذکره ها ثبت است. از آن جمله است این رباعی :
نقل قول ها
• «اگر ایلخانان به تاریخ بها می دادند و از آن عبرت می گرفتند هیچگاه به ایران نمی آمدند و به این سرنوشت شوم گرفتار نمی شدند.»