کلمه جو
صفحه اصلی

گروندریسه

دانشنامه عمومی

گروندریسه یا مبانی نقد اقتصاد سیاسی (به انگلیسی: Fundamentals of Political Economy Criticism) که بین سال های ۱۸۵۷ و ۱۸۵۸ میلادی نوشته شده، نخستین طرح مقدماتی مارکس در نقد اقتصاد سیاسی و بنابراین، طرح اولیه کار بر روی کتاب کاپیتال (سرمایه) است. گروندریسه دربرگیرنده نظرات مارکس در مورد موضوع های بیشماری است که او آن ها را در جای دیگری بحث نکرده است.
حسن مرتضوی: از گروندریسه تا سرمایه
گروندریسه (مبانی نقد اقتصاد سیاسی)، کارل مارکس، باقر پرهام - احمد تدین
دوران گروندریسه و کاپیتال / محمد قره گوزلو
ب‍ن‍ی‍اده‍ای ن‍ق‍د اق‍ت‍ص‍اد س‍ی‍اس‍ی در ۱۵۰ س‍ال ب‍ع‍د /مارچلو موستو / ترجمه حسن مرتضوی
ک‍ارل مارکس، ۱۸۱۸–۱۸۸۳م.
گروندریسه که بخشی از پروژه گستردهٔ سیاسی – اقتصادی مارکس تلقّی می شود، تفسیرهای متداول از وی را به چالش می کشد و به بوته آزمون می گذارد.
واژه Grundrisse در زبان آلمانی از شاخه معماری و ساختمان سازی وارد علوم نظری - علوم اجتماعی و فلسفی شده و به معنای خطوط کلی، خطوط اصلی و بنیادی و نوعی نشانه گذاری اولّیه و خلاصه تعیین چهارچوب و مبنا است.

نقل قول ها

گروندریسه گروندریسه که بین سالهای ۱۸۵۷ و ۱۸۵۸ میلادی نوشته شده، نخستین طرح مقدماتی مارکس در نقد اقتصاد سیاسی و بنابراین، طرح اولیه کار بر روی کتاب کاپیتال (سرمایه) است. گروندریسه دربرگیرنده نظرات مارکس در مورد موضوع های بیشماری است که او آنها را در جای دیگری بحث نکرده است.
• «بدون تردید بازگشت به گروندریسه بعد از ۱۹۷۲، برهه مهمی در بسط تفسیر من از مارکس به حساب می آید... گروندریسه از دو جهت بسیار اهمیت داشت؛ یکی به خاطر تاکیدش بر ویژگی های روش شناختی (و در نتیجه سوبژکتیو و معرفت شناختی) گفتمان مارکسیستی ای که ما از دهه شصت به بعد در اوپرائیسمو ایجاد کردیم و دیگر به عنوان ابزار تغییر شکل این گفتمان مارکسیستی در طی گذار از کارگر انبوه به کارگر اجتماعی شده.»، ۲۰۰۵ -> آنتونیو نگری
• «اهمیت گروندریسه در سنجش دوباره ذات جامعه تولید بود. به بیان دیگر آنچه اهمیت داشت، یک مسئله بی واسطه و مبرم بود و بر مبنای همین مسئله بود که کسی به واکاوی متون در جهت یافتن شواهد موید می پرداخت. این فرایند هرگز یک تحقیق استادانه و موشکافانه نظری که به فعالیت عملی منجر شود، نبود بلکه به عکس این بازسازی فعلیت عملی از یک دیدگاه نظری بود که مورد پرسش قرار می گرفت. این امر، خصیصه ممیزه مارکسیسم ما بود. گروندریسه برای من هم به عنوان کسی که می خواست در این حوزه کار کند بی نهایت مهم بود.»، ۲۰۰۵ -> آنتونیو نگری
• «نه فقط آلتوسر که دوستان نزدیک او نیز گروندریسه را دست کم می گرفتند. من ادعا نمی کنم که آنها آشکارا این مسئله را ابراز می کردند اما نهایتاً به نظر می رسید که به نظر آنها گروندریسه می توانست در دسته متونی قرار گیرد که قبل از گسست معرفت شناختی نوشته شده اند یعنی قبل از آغاز مرحله سترگ برسازنده (شالوده ساز) تفکر مارکس.»، ۲۰۰۵ -> آنتونیو نگری


کلمات دیگر: