کلمه جو
صفحه اصلی

نورالدین کیانوری

دانشنامه عمومی

نورالدین کیانوری (۱۲۹۴ در بلده – ۱۳۷۸ در تهران) فعال سیاسی ایرانی و دبیر اول کمیتهٔ مرکزی حزب توده ایران از سال ۱۳۵۷ تا سال ۱۳۶۲ بوده است.
کتاب واحدهای مسکونی بزرگ که تجزیه و تحلیل و طرح جامع معماری و شهرسازی اجتماعی می باشد و بیش از نیم قرن پیش در شرایط بعد از جنگ جهانی دوم و بازسازی آلمان توسط نورالدین کیانوری تحت نام مستعار Dr. Architect Silvio Macetti N.K. به زبان آلمانی نوشته و در مدت زمان یک سال پس از انتشار، ۸ بار در آلمان تجدید چاپ شده است.
طرح و پروژه .N.K - پیشنهاد برای مسکن سازی صنعتی (انبوه سازی صنعتی مسکن) ۶۷–۱۹۶۵. نشریهٔ علمی روستوک آلمان
آسمان خراش های مسکونی - (مقاله) نشریه علمی معماری آلمان
کتاب آسمان خراش های مسکونی - (کتاب با ۱۶۷ تصویر - نتایج ۱۰ سال تحقیق از سال ۱۹۵۶ تا ۱۹۶۷)
مشکلات توسعه راه و مشکلات ساخت و ساز مسکن - (مقاله) نشریه علمی معماری آلمان
شیوه زندگی اجتماعی و مشکلات توسعه راه و حمل و نقل شهری - (مقاله) نشریه علمی معماری آلمان
چشم انداز معماری اجتماعی - معماری اجتماعی متضاد تئوری همگرایی مقاله مشترک - نشریه علمی معماری آلمان
اقتصاد شهری و بغرنجی شهرسازی - (طراحی جامع شهر)
بغرنجی اقتصاد ساختاری و فضایی بر مبنای حفظ محیط زیست - (مقاله) مجله معماری آلمان
طراحی شهری و معماری تا سال ۲۰۰۰ و فراتر از آن - طرح جامع - مجموعه طرح ها نورالدین کیانوری (نتایج ۱۰ سال تحقیق از سال ۱۹۶۸ تا ۱۹۷۸) با نام مستعار Dr. Architect Silvio Macetti N.K که از آکادمی معماری برلین به سرقت رفته)
Silvio Macetti N.K,
توده ای هستم و همراه امام، ماندگارم که زمان است به کام»نورالدین کیانوری، دبیر اول حزب توده در نشست پرسش و پاسخ ۲۰ شهریور ۱۳۶۱ خورشیدی.
نورالدین کیانوری متولد ۱۲۹۴ در بلده در شهرستان نور، مازندران و والدینش شیخ مهدی نوری و زهرا سلطانی نوری (فرزند میرزا محمد حسن سلطانی نوری (معروف به محمد حسن معین) نوهٔ کاظم سلطان نوری) بودند. او نوهٔ پسری شیخ فضل الله نوری و سکینه محدث نوری بود. در سال ۱۳۲۳ با مریم فیروز ازدواج کرد. مریم فیروز تا پایان عمر در کنار همسرش بود. نورالدین کیانوری تنها سیاستمداری (شخصی) بود که توسط سید روح الله مصطفوی خمینی از مرگ (حکم اعدام) نجات پیدا کرد.

نقل قول ها

نورالدین کیانوری (۱۹۱۵–۱۹۹۹) معمار و رهبر سیاسی ایرانی است.
• اکثریت و بیشتر کسانی که هوادار حزب توده ایران هستند مذهبی اند؛ کارگران و دهقان اند انقلاب اکتبر را اکثریت کسانی که به پیروزی رساندند مذهبیها بودند؛ دهقانهایی بودند که مذهبی بودند؛ کارگرانی بودند که مذهبی بودند رهبری انقلاب اکتبر، رهبری مارکسیسم بود، ولی انقلاب اکتبر را صد میلیون نفر به پیروزی رساندند؛ انقلاب اکتبر را ده هزار نفر کمونیست به پیروزی نرساندند. جنگ داخلی شده است که چند سال طول کشیده است. چه کسی این جنگ را راه انداخته؟ چه کسانی علیه ارتجاع جهانی و ارتجاع داخلی و سرمایه داری و تزاریسم و غیره جنگیدند؟ تمام آنها تود ه های وسیع مسلمانان بودند. توده های وسیع معتقدین به مذهب بودند.• پیشنهاد ما اینست که طرف جمهوری اسلامی نمایندگانی انتخاب شوند برای دیدار از بخصوص کشور اتحاد جماهیر شوروی که یک جمعیت و یک منطقه وسیع مسلمان نشین دران وجود دارد، تا امکان مراوده فکری بین رهبران جمهوری اسلامی ایران و مسلمانان آنجا، و تمام جامعه شوروی به طور وسیعتری پیدا و بر قرار بشود. این پیشنهاد ماست.• پیشنهاد دومم اینست که از طرف جمهوری اسلامی، هیاتهای برای تحقیق و شناخت کشورهای سوسیالیستی مشرق اروپا، ویتنام، کوبا و اعزام شوند و نحوه برخورد آنها با همین مسائلی که دانستنش مورد علاقه آقای دکتر بهشتی است بررسی وشد و معلوم شود که آنها نسبت به مسئله مذهب چگونه برخورد می کنند؛ نسبت به اعتقادات مذهبی و نسبت به تبلیغات مذهبی از طرف مردم چگونه برخورد می کنند … به این ترتیب من خیال می آنم که عمل در اینجا راه روشنگری است، یعنی مراورده وسیع بین جامعه اسلامی ایران و کشورهای سوسیالیستی، و بویژه کشورهای شوروی که دارای یک ناحیه بزرگ و یک جمعیت بزرگ مسلمان نشین است این کار خیلی کمک خواهد کرد به روشن کردن مسائل.• شکوفایی جمهوری اسلامی نوبنیاد ایران، تنها در صورت شرکت آزاد و فعال همه نیروهای خلق، یعنی توده های ده ها میلیونی کارگردان و دهقانان و پیشهوران و روشنفکران زحمتکش، در تعیین سرنوشت کشور امکا پذیر است هر گونه کوشش برای تحمیل نظریات قشری و تن گنظرانه، حرکت جامعه را به سوی شکوفایی تا حد فلج کردن آن کند خواهد کرد.• در چهارچوب قانون اساسی جمهوری اسلامی و تکمیل آن، باید آزادی عقیده، آزادی دین، بیان، قلم و مطبوعات، اجتماعات، احزاب، اتحادیه های صنفی، سکونت، مسافرت، انتخاب شغل، حق اعتصاب برای زحمتکشان، و آزادی دفاع در محاکم و مصونیتهای فردی، به طور خدشه ناپذیر تأمین گردد و هرگونه دستبرد به این آزادیها مورد پیگرد قانونی قرارگیرد مواد قانون اساسی در مورد تشکیل شوراها به عنوان ارگانهای اعمال حاکمیت محلی، از روستا تا استان، باید بدون خدشه به مورد اجرا درآید زنان میهن ما که سهم عظیمی در پیروزی انقلاب داشت هاند و هم اکنون برابر با مردان در پاسداری از انقلاب حماسه می آفرینند، با کمال تاسف علاوه بر محرومیتهایی که بر همه محرومان جامعه تحمیل شده، فشار طاقت فرسای یک رشته محرومیتهای اجتماعی اضافی را به عنوان زن به دوش می کشند با آنکه در قانون اساسی جمهوری اسلامی مقام زن مورد ستایش قرار گرفته است، ولی در عمل، این محرومیتها نه تنها از بین نرفته، بلکه بر اثر عمل قشریون و واپسگرایان برآن افزوده شده است واقعیت این است که زنان کشورما، هنوز هم نیمة محرومتر جامعه ما را تشکیل می دهند {رمز} شکوفایی میهن ما، در تأمین برابری کامل زنان با مردان در همة میدانهای زندگی اجتماعی است.• چیز دیگری که در بحث گفته شد و ما با آن اختلاف نظر نداریم، و من خیال می کنم که در توضیح باید به آن توجه کرد، این است که آقای دکتر بهشتی گفتند اسلام به انسان می گوید تو از همة قیود و جبر اجتماعی آزادی. بلکه می تواد آزاد باشد حق آزادی از این قیود را دارد انسانی آه در جنوب شهر تهران در زاغه زندگی می آند، تابع یک جبر جامعة ماست شرایط جامعة ما او را مجبور آرده آه در زاغه زندگی بکند، در عین حال که هزاران اتاق مجلل قشنگ، تمیز، با آب گرم و آب سرد، در شمال تهران خالی است آنچه ما می گوییم این است آه انسان در شرایط جبر قرار گرفته است جامعه او را مجبور می آند به آن چیزی که نمی خواهد تن دهد او دلش می خواهد حق داشته باشد برود آنجا در آن اتاق تمیز و گرم زندگی بکند، ولی جبر جامعة کنونی ما، حتی در جمهوری اسلامی، نمی گذارد او برود در آنجا زندگی بکند او حق آزادی دارد کاملاً اسلام این حق را به او می دهد وای همین جمهوری اسلامی، این حق را برای او تأمین نکرده که او برود و بتواند در آنجا زندگی کند و از آن زاغه، از داخل آن کثافت و آشغال، درآید به این ترتیب، در اینجا هم موافقم آه انسان حق آزادی از تمام قیود را دارد او برای این حق باید مبارزه بکند تا مبارزه نکند نمی تواند این قیود را از بین ببرد و آن جبر جامعه را از بین ببرد ولی انسان تابع این جبر است از پنج نفری آه اینجا نشست هایم، فکر م یکنم سه نفر ما در زندان بوده ایم این جبر اجتماعی، ما را گرفته و به زندان انداخته است این جبر است جبر جامعه ما را مجبور آرده بود در زندان باشیم ما حق آزادی داشتیم، مایل به آزادی بودیم؛ و برای آزادی مبارزه می آردیم ولی تا این مبارزه برای آزادی، اکثریت جامعه را نگیرد، اقلیت تابع این جبر است و این جبر به او تحمیل می شود این جبر سیاسی است این جبر اقتصادی است، اآثریته نمونه اش را گفتیم جبر فرهنگی است جبر ملی است تمام این جبرها واقعیت جامعة ماست.• در چند مورد که خبر حساس و مهم بود، آقای کیانوری یا آقای محمدعلی عمویی یا آقای ابوعبدالله خبر را می آوردند که معمولاً در نامه ای با مهر رسمی حزب توده یا امضای دبیر اول آن، آقای کیانوری بود. به خاطر دارم که دو - سه بار آقای کیانوری با نام یک حاجی بازاری، که در سفر حج با من هم کاروان بود، از دفتر وقت گرفته بود. آقای کیانوری با عصا و کلاه شاپو و شال در هیئت حاج آقا بازاری به دفتر من آمد و منشی و افراد دفتر من او را حاج آقا خطاب می کردند، اما من دیدم ایشان آقای کیانوری است. (مقاله تریخ ایرانی، خسروشاهی: کیانوری خبر کودتای نوژه را داد)• مورد بسیار مهم دیگر خبر کودتای نوژه بود. آقای کیانوری به دفتر من آمد و گزارش و تاریخ و محل اجتماع افسران در پارک لاله، بمباران جماران و غیره را به من داد. من باز هم باور نکردم اما کیانوری اصرار داشت که این خبر جدی و حتمی است. کیانوری گفت: «بانویی که قرار است اعلامیهٔ پیروزی کودتا را بخواند، عضو حزب ماست و این اطلاعات کامل و دقیق است.» من بلافاصله به جای دفتر شهید قدوسی به بیت امام رفتم و کپی گزارش را به احمدآقا دادم که نخست ایشان نیز باور نکرد. مرحوم اشراقی که در بیرونی حضور داشت، با لحن تندی به من گفت: «شما هم هر مزخرفی را که این ها می گویند باور می کنید؟» من هم با ناراحتی گفتم: «جناب اشراقی! من اطلاعی را که به دستم رسیده به احمدآقا دادم و در درستی و اشتباه بودن آن نظری ندارم. این ها می گویند که قطعی است و محل و تاریخ آن را هم نوشته اند. ان شاءالله که دروغ باشد!» (مقاله تریخ ایرانی، خسروشاهی: کیانوری خبر کودتای نوژه را داد)• آقای کیانوری در این دیدارها دو گزارش بسیار مهم به من داد:• آیت الله خسروشاهی هم در همان گفت وگو می گوید که کشمیری دوباره به او مراجعه کرده و دنبال وسایل شنود مختلف و مسایل جمع آوری اطلاعات مخفی بوده اما چون او را بی ارتباط با این مسایل می دانسته چیزی در اختیارش نمی گذارد. «خسروشاهی» در ادامه به موضوع جالبی اشاره می کند و آن اینکه حزب توده در جریان وابستگی کشمیری به سازمان بوده و بر همین اساس کیانوری به او هشدار می دهد که «کشمیری برای سازمان خاصی کار می کند و به همین علت نمی خواهد اطلاعات دست اول به دیگران برسد تا در مواردی که سازمان او صلاح نمی داند اقدامی نشود.» (مقاله؛ پس از سی سال کشمیری در آلمان رویت شد! همه چیز در مورد مسعود کشمیری)• نورالدین کیانوری دبیرکل حزب توده در مورد فرقان گفته بود: «ما اطلاعات موثقی داریم که نمی توانیم منبع آنها را فاش کنیم. این سازمان (فرقان) پیش از انقلاب برای ترور رهبران سیاسی مخالف رژیم شاه به وجود آمده بود اما آن برنامه شکست خورد و ترورهای کنونی ادامه فعالیت های ساواک است. خط قرمز ارتباط بین «فرقان» و ساواک پیدا شده است. ما این خبرها را از یک منبع دقیق به دست آورده ایم، اما نمی خواهیم آن را معرفی کنیم.» (تهران مصور شماره ۱۶جمعه ۲۱ اردیبهشت ۱۳۵۸ ص۹)• من اطلاع ندارم این خبر اولیه را کیانوری از چه کانالی به دست آورده بود و یقین دارم که نه پرتوی و نه هاتفی هیچ کدام تا آن موقع از چنین مسئله ای باخبر نبودند، چون تازه در همان جلسه پرتوی سؤال کرد تکلیف ما چیست؟ که کیانوری گفت به همه حزب اعلام آماده باش خواهیم کرد و سازمان غیرعلنی حزب باید در آماده باش درجه اول باشد. باید دید چه می شود، اما شاید لازم شد رفقا مسلح شوند که باید این آمادگی را هم داشته باشید. همه آن ها که آن دوران را بخاطر دارند، قطعاً اگر به حافظه خود مراجعه کنند به یاد می آورند که قبل از اعلام خبر بمباران هلیکوپترهای آمریکایی در کویر طبس، در حزب آماده باش داده شده بود ولی کسی نمی دانست چرا و ماجرا چیست؟ (مقاله «نقش نورالدین کیانوری در افشای عملیات طبس» و «نامه کیانوری به خوئینی ها دربارهٔ عملیات طبس» هواداران دکتر محمود احمدی نژاد نقش حزب توده در افشای عملیات طبس)• یک بار در جریان بازدید از زندان، کیانوری خواسته بود که با من صحبت کند. با هم صحبت کردیم و به من گفت: «این ها از من می خواهند که اعلام کنم تواب شده ام. این برای من کاری ندارد که بگویم تواب شده ام. اما برای شما زشت است. چون همه دنیا به شما می خندد که از کیانوری بعد از ۷۰ سال کمونیست بودن، تواب شدنش را باور کرده اید.» خلاصه اینکه می گفت من امام را یک شخصیت انقلابی و ضد امپریالیست می دانم و او را قبول دارم و از انقلاب هم حمایت می کنم، اما اینکه بگویم تواب شده ام برای شما خوب نیست. من هم تذکر دادم که این کارها را نکنند، البته بعدها دیدم که احسان طبری هم اعتراف کرده و گفته که من تواب شده ام.

پیشنهاد کاربران

نورالدین کیانوری ( ۱۲۹۴ - ۱۳۷۸ ) دبیر اوّل حزب توده ایران از سال ۱۳۵۷ تا سال ۱۳۶۲ بود.
زندگی شخصی [ویرایش]
نورالدین کیانوری فرزند شیخ مهدی نوری، نوهٔ شیخ فضل الله نوری و از اهالی روستای بلده در مازندران بود. او تحصیلات خود را در ایران و آلمان انجام داد و از دانشگاه آخن دکترای مهندسی راه و ساختمان گرفت. [۱] در سال ۱۳۲۳ با مریم فیروز دختر عبدالحسین میرزا فرمانفرما ازدواج کرد. مریم فیروز تا پایان عمر در کنار همسرش به فعالیت در حزب توده پرداخت و از افراد تأثیرگذار این جریان بود.
فعالیت سیاسی [ویرایش]
پیش از انقلاب [ویرایش]
کیانوری با پایان تحصیلات خود در ۱۳۱۹ به ایران آمد و در ۱۳۲۱ به حزب تازه تأسیس توده پیوست. [۱] کیانوری چند سال بعد رهبری شاخه جوانان حزب را بر عهده گرفت و در جریان وقایع مربوط به ملی شدن صنعت نفت از طرفداران نهضت ملی محمد مصدق بود، او با فروپاشی سازمان نظامی حزب به همراه بسیاری از رهبران دیگر توده در سال ۱۳۳۴ به اتحاد شوروی گریخت و در ۱۳۳۶ به جمهوری آلمان دموکراتیک مهاجرت نمود.
با اوج گیری جنبش انقلابی ایران در سال ۱۳۵۷ به عنوان دبیر اول حزب توده ایران جای ایرج اسکندری را گرفت و در ۲۸ اردیبهشت ۱۳۵۸ به ایران بازگشت. تعداد اندکی از گردانندگان حزب در برلین شرقی که مقر حزب توده در تبعید بود باقی ماندند و دفتر این حزب را در اروپا فعال نگه داشتند.
پس از انقلاب [ویرایش]
کیانوری سیاست جدید حزب توده را در جهت حمایت از انقلاب ایران و ائتلاف با نیروهای مذهبی علیه طرفداران لیبرالیسم سیاسی و اقتصادی تعریف کرد و شعارهای ضدآمریکایی خمینی و طرفدارانش را وجه مشترک مهمی میان حزب توده و این رژیم می دانست. صلاحیت کیانوری و تعداد دیگری از رهبران حزب مانند محمدعلی عمویی و تعدادی دیگر برای انتخابات مجلس اول تأیید شد و این در حالی بود که ایدئولوژی مارکسیستی حزب توده از سوی حکومت جدید به کفر تعبیر می شد . علی رغم حمایت حزب توده از نظام جدید در مقاطعی حساس از جمله در جنگ ایران و عراق و هم چنین قرار دادن اطلاعات محرمانه امنیتی در کودتای نوژه در اختیار مسئولان نظام جدید، ( علی اکبر هاشمی رفسنجانی در خاطرات حود چندین بار به ملاقات با نورالدین کیانوری و محمدعلی عمویی در منزل شخصی خود و دریافت اطلاعات سری از آن ها اشاره می کند. [۲] ) استراتژی این حزب در پی تغییر ماهیت و رفتار حکومت شکست خورد. حمایت گاه بیش از حد یک سویهٔ این حزب از روح الله خمینی، و تاکید بر جنبهٔ ضدآمریکایی وی به رهبری کیانوری انجام شد.
زندان [ویرایش]
او در بهمن ماه ۱۳۶۱ همراه با بسیاری از رهبران، اعضا و هواداران حزب دستگیر شد. چند ماه بعد در اعترافات تلویزیونی ضبط شده در زندان که دستگاه های اطلاعاتی جمهوری اسلامی ترتیب داده بودند و از تلویزیون ایران پخش شد، رهبران درهم شکسته حزب یک به یک به جاسوسی برای شوروی اعتراف کردند. کیانوری، تکیده و درهم شکسته، اظهار داشت که حزب توده از آغاز تأسیس در ۱۳۲۰ تابه حال، ابزاری برای جاسوسی و خیانت بوده است. [۳].
کیانوری در سال ۱۳۶۸ هنگامی که ۷۴ سال داشت و پس از شش سال حبس و زیر شکنجه قرار گرفتن، در بین زندانیان تنها کسی بود[۴] که حاضر شد نامش در گزارش «گالیندوپل» نخستین نماینده کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد که از زندان اوین دیدار نمود، مبنی بر شکنجه دیدن و بدرفتاری نوشته شود. او با نشان دادن دست نیمه فلج و انگشت های شکسته و پای آسیب دیده، در حضور مسئولین زندان اوین درباره نحوه شکنجه شدن وحشیانه خود صحبت نمود و همین طور در گزارش اضافه کرد که سه تن از اعضای حزب در سلول های انفرادی به سر می برند، کیانوری هم چنین اتهام جاسوسی و توطئه را رد نموده و اعدام هزاران جوان بیگناه را محکوم کرد. [۵][۶]
او در زندان نامه ای به خامنه ای در خصوص شکنجه های زندانیان نوشت و در آن نامه گفت که برای اعتراف به اتهام دروغین تدارک کودتای مسلحانه برای سرنگون ساختن نظام جمهوری اسلامی، به همراه سایر رهبران حزب به شدت شکنجه شده و همسرش مریم فیروز و همین طور افسانه دخترش را شلاق زده و در مقابل چشمانش از سقف آویزان نموده اند. [۷] کیانوری پس از آزادی از زندان اوین تحت مراقبت ویژه وزارت اطلاعات و تا پایان عمر خود در حبس خانگی به سر برد و تحت نظر بود. او در آستانه فروپاشی شوروی با اصلاحات گورباچف مخالفت کرد و بحران و فروپاشی شوروی را به توطئه آمریکا نسبت داد. کیانوری که در سال های آخر عمر خود همچنان از سیاست های حزب توده دفاع می کرد، در ۱۴ مرداد ۱۳۷۸ در گذشت.
کتاب ها [ویرایش]
حزب توده ایران و مسائل میهن انقلابی ما - مجموعه مقالات، مصاحبه ها، سخنرانی ها ۱۳۵۷ - ۱۳۶۰، تهران: انتشارات حزب توده ایران، آذر ۱۳۶۱، ۷۹۳ صفحه.
خاطرات نورالدین کیانوری، ویراستار عبدالله شهبازی، تهران: انتشارات اطلاعات، ۱۳۷۱، ۶۸۷ صفحه. [۲]
گفتگو با تاریخ، نورالدین کیانوری، ۱۳۷۶
منابع [ویرایش]
↑ ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ نورالدین کیانوری در گفتگو با مصاحبه گر ناشناس. خاطرات نورالدین کیانوری. چاپ اول. انتشارات اطلاعات، ۱۳۷۱. ص ۱۵.
↑ علی اکبر هاشمی رفسنجانی، عبور از بحران ( کارنامه و خاطرات ۱۳۶۰ ) ، دفتر نشر فرهنگ معاصر اسلامی، چاپ چهارم ۱۳۷۸، صص ۱۰۸، ۲۲۶، ۲۷۴ ISBN 7 - 3 - 91543 - 964
↑ نفرت بدون فرق گذاری در وب گاه مجله تایمز شماره دوشنبه شانزدهم مه ۱۹۸۳
↑ متن نامه افشاگرانه نورالدین کیانوری از زندان اوین وب گاه راه توده
↑ [۱] The Guardian November 17, 1999
↑ CONFESSIONS written by Ervand Abrahamian at Human Rights and Democrasy Library web site
↑ متن نامه افشاگرانه نورالدین کیانوری از زندان اوین وب گاه راه توده
*گفتگو با تاریخ، نورالدین کیانوری، ۱۳۷۶
پیوند به بیرون [ویرایش]
مقالات درباره کیانوری در وبگاه راه توده
رده های صفحه: زادگان ۱۹۱۵ ( میلادی ) درگذشتگان ۱۹۹۹ ( میلادی ) فعالان اجتماعی . . .


کلمات دیگر: