کلمه جو
صفحه اصلی

نعمت الله ولی

فرهنگ فارسی

سید یا شاه نعمت الله ولی کرمانی ( و. ۲۲ رجب ۷۳٠ ه.ق .- ف. ۸۲۷ تا ۸۳۴ ) از شعرای عصر تیموری و از اولیا و مشایخ بزرگ متصوفه است . نام او امیر نور الدین نعمه الله فرزند میر عبد الله و نسب او به امام محمد باقر( ع ) میرسد. در قصبه کوه بنان کرمان متولد شد تحصیل مقدمات علوم را نزد شیخ رکن الدین شیرازی فرا گرفت و علم بلاغت را بر شیخ شمس الدین مکی و حکمت را بر سید جلال خوارزمی و اصول فقه را بر قاضی عضد الدین ایجی آموخت . چند سفر بمکه و مدینه مشرف شد و مدتها بریاضت و تصفیه باطن پرداخت و در آخر در مکه از دست شیخ عبدالله یافعی از مشاهیر نویسندگان و مورخین صوفیه و عارف عصر خرقه پوشید و بمراد خویش نائل آمد و بقیه عمر را در سمرقند هرات و یزد بسر آورده و عاقبت در قصبه ماهان کرمان اقامت گزیده و به تربیت و ارشاد پرداخت . شاه نعمه الله سلطان دراویش است بزرگان اطراف هدایا بدرگاهش میفرستادند شاهرخ میرزای تیموری در سفر شاه نعمه الله بهرات او را تعظیم بسیار کرد . بعضی از اولاد وی بعدها با خاندان سلطنتی صفویه مزاوجت و قرابت حاصل نمودند . شهرت شاه نعمه الله بیشتر از جنبه تصوف است نه شعر و شاعری غالب اشعار او در شرح مبادی [ وحدت وجود ] است و همچنین یک قسمت آن اشاره است بذکر [ نقطه ] که محیط جلوه ای از مظاهر اوست . دیوان اشعارش مشتمل است بر چهارده هزار بیت غزلیات و مثنویات بانضمام مقداری رباعیات که چند بار بطبع رسیده است . علاوه بر دیوان شعر رسالاتی در تصوف و عرفان از وی باقی مانده است . لیکن دیوان وی بهترین اثر اوست و مزارش در قصبه ماهان کرمان است . در سال ۱۳۱۵ ه.ش . از محل موقوفه از مقبره وی تعمیری بعمل آورده اند. در جوار مقبره وی تعمیری بعمل آورده اند . در جوار شاه نعمت الله خانقاهی است که در اویش مقبره شاه نعمت الله خانقاهی است که دراویش نعمه اللهیه پیروان وی غالبا در آنجااقامت دارند .

دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:شاه نعمت الله ولی (کرمان ۷۳۱ ـ ماهان ۸۳۴ ق)

نقل قول ها

نعمت الله ولی (نام کامل: سید نورالدین نعمت الله بن محمد بن کمال الدین یحیی کوه بنانی کرمانی) معروف به سید نورالدین شاه نعمت الله ولی ماهانی کرمانی (۷۳۰، ۷۳۱-۸۳۲، ۸۳۴)، شاعر عارف ایرانی بود.
• «مرد اگر بی درد باشد مرد نیست// هر که او مردی بود بی درد نیست»• «علم و عقل و زهد من بر باد رفت// غیر یاد او مرا از یاد رفت»• «تو گر جمعیتی خواهی طلب کن از درون خود// که از بیرون نمی خیزد بجز گرد پریشانی»• «یاد می کردم بهشت جاودان// روی او دیدم بهشت از یاد رفت»• «ای که گویی به کجا می روی ای سید ما// از خدا آمده بودم به خدا خواهم رفت»• «هیچ است این جهان و تو دل را در آن مپیچ// وین بند پیچ پیچ مپیچان به پات هیچ»• «زاهد دگر از خلوت تقوا بدر افتاد// عقل آمد و با عشق درافتاد و بر افتاد// ما سر به در خانه خمار نهادیم// پا بر سر ما هر که نهاد او به سر افتاد»• «این چنین رندی که من دیدم که دید// هفت دریا را به یک دم درکشید»• «بود من در بود او نابود شد// فارغم از بود و از نابود خویش»• «من اگر عاقلم و عاشق و مخمورم و مست// غیر را کار به من نیست که من آن خودم»• . چاپ اول، تهران: انتشارات نگاه، ۱۳۷۵. -> دیوان شاه نعمت الله ولی

دانشنامه اسلامی

[ویکی نور] سید نور الدین نعمت الله بن محمد بن کمال الدین یحیی کوه بنانی کرمانی، معروف به «شاه نعمت الله ولی»، شاعر صوفی ایرانی، در سنه 731 / 730 در قصبه کهستان از اعمال هرات متولد شد. برخی محل تولد او را کوه بنان کرمان یا حلب گفته اند (دیوان شاه نعمت الله ولی، مقدمه،ص 5). وی در 832 یا 834 در ماهان کرمان وفات یافت (همان).
شاه نعمت الله از اقطاب صوفیه سده هشتم و نهم هجری است که طریقتی جدید در تصوف ایجاد کرد و پیروان سایر طریقت ها را نیز تحت تأثیر خود قرار داد. او از جمله شعرای تصوف ایران و قطب دراویش نعمت اللهی و مؤسس سلسله مشهور نعمت اللهی است.
او فرزند «میر عبدالله ولی»، از بزرگان عرب بوده است. نسبت او با نوزده نسل به رسول اکرم می رسد.
امیر خلیل الله، نوه او تولد جد خود را روز چهارشنبه چهاردهم ربیع الاول دانسته است و اسد الدین نصر الله، تولد او را پنج شنبه بیست و دوم رجب در قصبه کوه بنان کرمان ذکر کرده است.
او در پنج سالگی با تصوف و عرفان آشنا شد و پدرش میر عبدالله، او را به مجالس صوفیه می برد. شهر حلب در آن زمان مرکز مکتب وحدت وجودی ابن عربی بود. شاه نعمت الله از این فرصت استفاده کرده و در حلب در خدمت محی الدین بن عربی قرار گرفت و از مکتب و عرفان او بهره برد. شاه نعمت الله برای پیشرفت در علوم و فراگیری بیشتر علوم دینی به شیراز سفر کرد. شهر شیراز در آن زمان از مراکز اصلی دروس فقه و مذاهب سنی بود. شاه نعمت الله برای یافتن مرشد و مراد خود به این سووآن سو و در خدمت شیوخ و مشایخ زیادی قدم برداشت.
شاه نعمت الله علوم مقدماتی را نزد شیخ رکن الدین شیرازی تحصیل کرده و علم بلاغت را خدمت شیخ شمس الدین مکی و حکمت را نزد سید جلال الدین خوارزمی و اصول و فقه را نزد قاضی عضد الدین ایجی آموخت. چون علوم ظاهری، طبع او را قانع نمی کرد، سال ها به ریاضت و تصفیه و تزکیه باطن مشغول گردید و در پی مراد به سیر و سفر پرداخت تا عاقبت به مکه مشرف شد و از دست شیخ عبدالله یافعی یکی از عرفای عصر خویش خرقه پوشید.


کلمات دیگر: