پشت واره جامه
حاله
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
حالة. [ ل َ ] (ع اِ) پشت واره ٔ جامه . (مهذب الاسماء). این معنی را در جای دیگر نیافتیم . و رجوع به حالت شود.
پیشنهاد کاربران
رها شده از بندگی
رها شده ، رها شده از بند
کلمات دیگر:
حالة. [ ل َ ] (ع اِ) پشت واره ٔ جامه . (مهذب الاسماء). این معنی را در جای دیگر نیافتیم . و رجوع به حالت شود.