کلمه جو
صفحه اصلی

حوران

فرهنگ فارسی

شهری است بدمشق نام ناحیتی نزدیک دمشق در راه دمشقئ حجاز .

لغت نامه دهخدا

حوران . [ ح َ ] (اِخ ) شهری است به دمشق . (منتهی الارب ). نام ناحیتی است نزدیک دمشق در راه دمشق و حجاز. (ابن بطوطه ). ناحیه ٔ بزرگی است از اعمال دمشق در جانب قبله مشتمل بر قراء و مزارع بسیار. قصبه ٔ این ناحیه را بصری گویند و اذرعات و زرع و غیره متعلق بدان است . خطه ای است پهناور از اعمال دمشق در جهت قبله و دارای روستاهای بسیار و مزارع فراوان است . شعرای عرب در اشعار خود همواره از آن یاد کرده اند قصبه ٔ آن بُصری ̍ نامیده میشود. حوران پیش از دمشق به دست مسلمین گشوده شد. گروهی از دانشمندان به این شهر منسوب و به حورانی معروفند. حوران ، هائوران ناحیه ای از سوریه که در مشرق اردن و جنوب دمشق واقع شده است . از جلگه های غیر مسکون خشک تشکیل میشود. و این همان ارانی تید قدیمی هاست . حوران در جهت شرقی رودخانه ٔ اردن ، در شمال شرقی فلسطین ، از جانب شمال بنقاط همجوار با دمشق ، یعنی غوطه واز سوی جنوب بلقاء و از طرف مشرق به صحرا محدود میباشد. این خطه از پستی ها و بلندی هائی که جبل حوران و اطراف و حوالی آن را بوجود آورند، تشکل پیدا کرده و اکثر نقاطش 500 گز از سطح دریا ارتفاع دارد. علاوه برجبل حوران که در سمت شرقی این سرزمین قرار دارد، درجهت مغرب نیز برخی از ارتفاعات موجود است که مرتفعترین آنها را جبل عجلون نامند. برخی از نهرهائی که ازجبل حوران سرچشمه گرفته رو بمشرق سرازیر و در ریگهاناپدید میگردند، و برخی دیگر از همان نهرها بطرف مغرب جریان پیدا کرده پس از اتصال و اختلاط با یکدیگر نهر یرموک را بوجود می آورند و آن به نهر اردن می پیوندد. اکثر جهات حوران بسیار حاصلخیز است ، لیکن از این استعداد خداداد آنطور که باید و شاید استفاده نمیشود. اهالی آن در زی عربند که جمعی از اینان خیمه نشین وزارع میباشند و طایفه ٔ دیگر آن بادیه نشین هستند و گوسفند و شتر می پرورند. در زمان بنی اسرائیل این خطه را ماورای اردن می نامیدند. یهودیها و آشوریها و کلدانیها به این قطعه صدمات زیاد وارد آوردند و آنرا به ویرانه ای مبدل نمودند. بعد از اسکندر در زمان مقدونیان و رومیان در این بقعه آثار عمران متناسب با استعداد آن ظاهر شد. قصبه ها و بلاد زیادی بعرصه ٔ ظهور آمد، چنانکه خرابه های چندین شهر تاکنون در مقابل حوادث زمان پایداری نشان داده است . رومیان کلمه ٔ حوران را بتحریف بشکل آورانیتیس درآورده و این قطعه را بچند پارچه تقسیم نموده بودند. در زمانهای فتوحات اسلامی مرکزاین خطه شهر بصری بود که امروز خرابه های آنرا شام قدیم دانند. فاتحین اسلام اکثر جهات آنرا بدون زد و خورد به دست آوردند. بنا به اعتقاد پاره ای از محققان فرنگی این سرزمین در اوایل دوره ٔ اسلامی خیلی معمور و آباد بود، اما حرکات وحشیانه ٔ چنگیز و تیمور و فجایعاهل صلیب آنرا به ویرانه ای مبدل ساخت و از همان وقتها ملعبه ٔ اعراب بدوی قرار گرفت تا آنجا که کمر راست کردن نتوانست ، چنانکه اینک در حوران نه تنها یک شهر،بلکه یک قصبه هم وجود ندارد. رجوع به معجم البلدان و قاموس الاعلام ترکی و لاروس و قاموس کتاب مقدس شود.


حوران . [ ح َ ] (رومی ، اِ) طرخون و آن سبزیی است که خوردن آن ذائقه را ببرد و قطع شهوت باه کند. (آنندراج ) (برهان قاطع). || پوست فیل . (اقرب الموارد). پوست پیل . (منتهی الارب ).


حوران. ( ص ، اِ ) ج ِ حور که در فارسی مفرد استعمال شود :
شدند آن روضه حوران دلکش
بصحرایی چو مینو خرم و خوش.
نظامی.
حوران بهشتی را دوزخ بوداعراف
از دوزخیان پرس که اعراف بهشت است.
سعدی.
حوران بهشتی که دل خلق ستانند
هرگز نستانند دل ما که تو داری.
سعدی.
رجوع به حور شود.

حوران. ( ع ص ) حیران. ج ِ حائر. ( منتهی الارب ). رجوع به حائر شود. || ج ِ حُواره. بچه ناقه همین که بزاید یا آنکه از شیر بازشده باشد. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ). ج ِ حَوَر. ( منتهی الارب ). رجوع به حور شود.

حوران. [ ح َ ] ( رومی ، اِ ) طرخون و آن سبزیی است که خوردن آن ذائقه را ببرد و قطع شهوت باه کند. ( آنندراج ) ( برهان قاطع ). || پوست فیل. ( اقرب الموارد ). پوست پیل. ( منتهی الارب ).

حوران. [ ح َ ] ( اِخ ) شهری است به دمشق. ( منتهی الارب ). نام ناحیتی است نزدیک دمشق در راه دمشق و حجاز. ( ابن بطوطه ). ناحیه بزرگی است از اعمال دمشق در جانب قبله مشتمل بر قراء و مزارع بسیار. قصبه این ناحیه را بصری گویند و اذرعات و زرع و غیره متعلق بدان است. خطه ای است پهناور از اعمال دمشق در جهت قبله و دارای روستاهای بسیار و مزارع فراوان است. شعرای عرب در اشعار خود همواره از آن یاد کرده اند قصبه آن بُصری ̍ نامیده میشود. حوران پیش از دمشق به دست مسلمین گشوده شد. گروهی از دانشمندان به این شهر منسوب و به حورانی معروفند. حوران ، هائوران ناحیه ای از سوریه که در مشرق اردن و جنوب دمشق واقع شده است. از جلگه های غیر مسکون خشک تشکیل میشود. و این همان ارانی تید قدیمی هاست. حوران در جهت شرقی رودخانه اردن ، در شمال شرقی فلسطین ، از جانب شمال بنقاط همجوار با دمشق ، یعنی غوطه واز سوی جنوب بلقاء و از طرف مشرق به صحرا محدود میباشد. این خطه از پستی ها و بلندی هائی که جبل حوران و اطراف و حوالی آن را بوجود آورند، تشکل پیدا کرده و اکثر نقاطش 500 گز از سطح دریا ارتفاع دارد. علاوه برجبل حوران که در سمت شرقی این سرزمین قرار دارد، درجهت مغرب نیز برخی از ارتفاعات موجود است که مرتفعترین آنها را جبل عجلون نامند. برخی از نهرهائی که ازجبل حوران سرچشمه گرفته رو بمشرق سرازیر و در ریگهاناپدید میگردند، و برخی دیگر از همان نهرها بطرف مغرب جریان پیدا کرده پس از اتصال و اختلاط با یکدیگر نهر یرموک را بوجود می آورند و آن به نهر اردن می پیوندد. اکثر جهات حوران بسیار حاصلخیز است ، لیکن از این استعداد خداداد آنطور که باید و شاید استفاده نمیشود. اهالی آن در زی عربند که جمعی از اینان خیمه نشین وزارع میباشند و طایفه دیگر آن بادیه نشین هستند و گوسفند و شتر می پرورند. در زمان بنی اسرائیل این خطه را ماورای اردن می نامیدند. یهودیها و آشوریها و کلدانیها به این قطعه صدمات زیاد وارد آوردند و آنرا به ویرانه ای مبدل نمودند. بعد از اسکندر در زمان مقدونیان و رومیان در این بقعه آثار عمران متناسب با استعداد آن ظاهر شد. قصبه ها و بلاد زیادی بعرصه ظهور آمد، چنانکه خرابه های چندین شهر تاکنون در مقابل حوادث زمان پایداری نشان داده است. رومیان کلمه حوران را بتحریف بشکل آورانیتیس درآورده و این قطعه را بچند پارچه تقسیم نموده بودند. در زمانهای فتوحات اسلامی مرکزاین خطه شهر بصری بود که امروز خرابه های آنرا شام قدیم دانند. فاتحین اسلام اکثر جهات آنرا بدون زد و خورد به دست آوردند. بنا به اعتقاد پاره ای از محققان فرنگی این سرزمین در اوایل دوره اسلامی خیلی معمور و آباد بود، اما حرکات وحشیانه چنگیز و تیمور و فجایعاهل صلیب آنرا به ویرانه ای مبدل ساخت و از همان وقتها ملعبه اعراب بدوی قرار گرفت تا آنجا که کمر راست کردن نتوانست ، چنانکه اینک در حوران نه تنها یک شهر،بلکه یک قصبه هم وجود ندارد. رجوع به معجم البلدان و قاموس الاعلام ترکی و لاروس و قاموس کتاب مقدس شود.

حوران . (ص ، اِ) ج ِ حور که در فارسی مفرد استعمال شود :
شدند آن روضه ٔ حوران دلکش
بصحرایی چو مینو خرم و خوش .

نظامی .


حوران بهشتی را دوزخ بوداعراف
از دوزخیان پرس که اعراف بهشت است .

سعدی .


حوران بهشتی که دل خلق ستانند
هرگز نستانند دل ما که تو داری .

سعدی .


رجوع به حور شود.

حوران . (ع ص ) حیران . ج ِ حائر. (منتهی الارب ). رجوع به حائر شود. || ج ِ حُواره . بچه ٔ ناقه همین که بزاید یا آنکه از شیر بازشده باشد. (آنندراج ) (منتهی الارب ). ج ِ حَوَر. (منتهی الارب ). رجوع به حور شود.


دانشنامه عمومی

حوران (به عربی: حَوْران/حُوْران) فلاتی آتشفشانی و منطقه ای جغرافیایی در منطقهٔ شام در جنوب غربی سوریه است که تا گوشه ای از شمال غربی اردن کشیده شده است.

دانشنامه آزاد فارسی

حَوران
(به عبری: چوران، به معنی زمین گود) ناحیه ای به طول ۱۰۰ کیلومتر از شمال به جنوب و ۷۵ کیلومتر از شرق به غرب، در شمال رود اردن، جنوب دمشق، غرب جولان، و جنوب یرموک در سوریه. از کوه حرمون تا مرز اردن امتداد دارد. دشتی است پر از قله های مخروطی آتشفشانی، و ساکنانش بیشتر دروزهای مهاجر لبنانی اند که در قرن ۱۸ بدان جا کوچیدند. به سبب ریزش باران کافی و داشتن خاک بسیار حاصل خیز، کشت گندم و جو، حبوب و چغندرقند در آن رونق دارد، اما فاقد صنایع محلی است. شهر عمده اش دَرعا، محل تقاطع جاده و راه آهن در فاصلۀ ۶کیلومتری مرز اردن در وادی جریده، و نقطۀ مرکزی مواصلاتی میان عُمّان، بیت المقدس، حیفا و دمشق است. درعا بازارگاه فرآورده های کشاورزی و موضع تأسیسات نظامی است. نام محل، جمع حور به معنای گودال و غار است که به فراوانی در این ناحیه وجود دارد. حوران همان باشان مذکور در تورات، حد شمال شرقی ارض موعود است. این ناحیه از مراکز مسیحیت بود و پس از شکست روم شرقی و فتح مسلمانان، تاریخ آن با تاریخ عمومی سوریه درآمیخت. در این ناحیه آثار آبادی های مسکونی روی زمین و زیرزمینی و کتیبه های یونانی، لاتینی و نبطی بسیار کشف شده است.

پیشنهاد کاربران

عروسان خلد

کنایه از حوران بهشتی

حوراء


کلمات دیگر: