کلمه جو
صفحه اصلی

میاحی

فرهنگ فارسی

نسبت به میاح که نام اجدادی است

لغت نامه دهخدا

میاحی. [ م َ حی / حی ی ] ( ص نسبی ) نسبت به میاح که نام اجدادی است. ( الانساب سمعانی ).

پیشنهاد کاربران

بزرگان

میاحی یعنی : الذی تبختر فی مشیته کالبط یعنی کسیکه در راه رفتنش نازمیکندوباغرور راه میرود همچون مرغابی

عشیره میاحی عرب ساکن اهواز
عشیره :: طایفه

میاح مو عشیر ه. . . . . . قبیله معه کل احتراماتی



کلمات دیگر: