علفهای خوشبوی خشک یا آن قسمت از توابین که خشک است چون فلفل و دارچین و ریزه نه تر چون پیاز و سیر افحائ .
خشک ابزار
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
خشک ابزار. [ خ ُ اَ ] ( اِ مرکب ) علفهای خوشبوی خشک. ( از ناظم الاطباء ). || آن قسمت از توابل که خشک است چون فلفل و دارچین و زیره نه ترچون پیازو سیر. افحاء. ( دستوراللغة ). خشک افزار. خشک اوزار.
کلمات دیگر: