کلمه جو
صفحه اصلی

روبند کردن

فرهنگ فارسی

کسی را به رودربایستی بکاری وادار کردن

لغت نامه دهخدا

روبند کردن. [ ب َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) روبند کردن کسی را؛ به رودربایستی به کاری وادار کردن. ( یادداشت مؤلف ).


کلمات دیگر: