درخت بید وقتی که خشک شده است کنایه از هر چیز پژمرده و خشک شده .
خشک بید
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
خشک بید. [ خ ُ ] ( اِ مرکب ) درخت بید وقتی که خشک شده است. کنایه از هر چیز پژمرده و خشک شده :
ز باغ خاطر من خواه تازه نخل سخن
ز خشک بید هر افسرده ای چه آری یاد.
ز باغ خاطر من خواه تازه نخل سخن
ز خشک بید هر افسرده ای چه آری یاد.
خاقانی.
کلمات دیگر: