کلمه جو
صفحه اصلی

مغامر

عربی به فارسی

پر سرگذشت , پرماجرا , پرحادثه , دلير , مخاطره طلب , حادثه جو


حادثه جو , ماجرا جو , جسور , بي پروا


فرهنگ فارسی

در سختی و ازدحام اندازنده خود را بی ترس و بیم .

لغت نامه دهخدا

مغامر. [ م ُ م ِ ] ( ع ص ) در سختی و ازدحام اندازنده خود را بی ترس و بیم. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). آنکه حمله می کند و جنگ می نماید بی ترس و بیم. ( ناظم الاطباء ).


کلمات دیگر: