مخفف تکیه گاه جای پشت دادن
تکیه گه
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
تکیه گه. [ ت َ ی ِ گ َه ْ ] ( اِ مرکب ) مخفف تکیه گاه. جای پشت دادن و تکیه کردن. محل تکیه. متکاء :
صحراش باغ و زیر نهفتش در
بر تختهاش تکیه گه حورا.
بالش از بالش پراکنده.
تکیه گه جای کبریای صفاهان.
منم ز عالم و این گوشه معین چشم.
جای دعاست شاه من بی تو مباد جای تو.
آنکه تا شد بر سریر بی نیازی متکی
شد سریر جود او تکیه گه اهل نیاز.
مردان تیغزن شده بر کلک متکی.
جز بر انصاف تکیه گه نکنند.
صحراش باغ و زیر نهفتش در
بر تختهاش تکیه گه حورا.
ناصرخسرو.
خواجه از باد تکیه گه کرده بالش از بالش پراکنده.
خاقانی.
بلکه تن عرش بالشی است مربعتکیه گه جای کبریای صفاهان.
خاقانی.
سزای تکیه گهت منظری نمی بینم منم ز عالم و این گوشه معین چشم.
حافظ.
شاه نشین چشم من تکیه گه خیال تست جای دعاست شاه من بی تو مباد جای تو.
حافظ.
|| پناه گاه. جای پناه و اعتماد : آنکه تا شد بر سریر بی نیازی متکی
شد سریر جود او تکیه گه اهل نیاز.
سوزنی.
بر تیغ اوست تکیه گه شغل کلک تومردان تیغزن شده بر کلک متکی.
سوزنی.
بده انصاف خود که دینداران جز بر انصاف تکیه گه نکنند.
خاقانی.
کلمات دیگر: