کلمه جو
صفحه اصلی

تی گیله

فرهنگ فارسی

( اسم ) درختی از تیر. گزنه ها که بارتفاع ۱٠ تا ۱۵ و حتی ۲۵ متر هم میرسد و بطور وحشی در نواحی بحر الروم( مدیترانه ) و شمال ایران ( اطراف دریای خزر ) و شمال خراسان فراوان است . برگهایش بیضوی و نوک تیز و دندانه دار و گلهایش مایل بسبز و میوه اش آبدار است و هسته ای شبیه گیلاس دارد. در تداوی از برگ و جوانه ها و ریش. این درخت استفاده میکنند( برگ و جوانه هایش در انواع اسهالها مخصوصا اسهال خونی و ریشه یی در مرض صرع مورد استفاده است ). از دان. این گیاه نوعی روغن استخراج میکنند و از ریشه و پوست آن نیز رنگ زرد ثابتی استخراج میشود. چوب این درخت هم مصرف صنعتی دارد لوطس میس امرود کوهی نشم ابیض ته تی توخ توغ دغدغان دغون داغون لوسوس لطوس میسن تایله تا داغداغان سلتس تادار ته دار توغدان تی گیله تا دانه تاغران دغداغان تاغوت تیاتوغ تخم .
نامی است که در گرگانرود به درخت داغداغان دهند

لغت نامه دهخدا

تی گیله. [ ل َ ] ( اِ ) نامی است که در گرگانرود به درخت داغداغان دهند. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). رجوع به داغداغان و جنگل شناسی ساعی ص 213 شود.


کلمات دیگر: