تن پرست
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
( صفت ) ۱ - آنکه تنش را دوست دارد تن پرور . ۲ - خود خواه .
لغت نامه دهخدا
تن پرست. [ تَم ْ پ َ رَ ] ( نف مرکب ) تن پرور و کاهل و بیکارو بیعار و کسی که به ناز و نعمت خود را پروراند. ( ناظم الاطباء ). تن پرور. تن آسای. ( آنندراج ) :
آنچه میدانند ماتم تن پرستان شورهاست
دار نخل دیگران ورایت منصور ماست.
آنچه میدانند ماتم تن پرستان شورهاست
دار نخل دیگران ورایت منصور ماست.
صائب ( ازآنندراج ).
|| شهوتی و تنبل. ( ناظم الاطباء ).فرهنگ عمید
۱. تن پرور، تنبل.
۲. خوش گذران.
۲. خوش گذران.
کلمات دیگر: