( اسم ) ۱ - بانگ شتر کبوتر کبوتر بغدادی : زاغ پاسرخ و تهو باشد و دراج سفید اردهی فاخته و مخلفهای قرقار . ( بسحاق اطعمه . استانبول ۱۱ )
بانگ شتر و کبوتر یا اسم است قرقره را .
بانگ شتر و کبوتر یا اسم است قرقره را .
قرقار. [ ق َ ] (ع اِ) بانگ شتر و کبوتر. || اسم است قرقرة را. || نوعی از آوند. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
قرقار. [ ق َ قا رِ] (ع اِ فعل ) آواز بکن . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). اسم فعل است بمعنی امر، و آن شاذ است ، چه از رباعی مجرد بنا شده است . (اقرب الموارد). و این کلمه معدول از قرقر بمعنی صوت است ، و از رباعی جز لفظ قرقار وعرعار لفظ دیگری معدول نشده است . (از منتهی الارب ).