کلمه جو
صفحه اصلی

قرنان

فرهنگ فارسی

مرد دیوث که دیگری را در زن خود شریک کرده باشد .

لغت نامه دهخدا

قرنان. [ ق َ ] ( ع ص ) مرد دیوث که دیگری را در زن خود شریک کرده باشد. ( منتهی الارب ). قرمساق. غرزن. کشخان.

پیشنهاد کاربران

غرزن. [ غ َ زَ ] ( ص مرکب، اِ مرکب ) زن قحبه و بدکار. ( آنندراج ) . روسپی زن. || مرد دیوث و قلتبان. ( آنندراج ) ( انجمن آرا ) . قرنان. کشخان :
حریف یکدگرند آن دو غرزن قواد
که این از آن بجوی فرق کردنتوانی.
سوزنی.
من عزیزم مصر حرمت را و این نامحرمان
غرزنان برزنند و غرچگان روستا.
خاقانی.


کلمات دیگر: