عزیز داشتن گرامی داشتن
عزیز داشت
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
عزیزداشت. [ ع َ ] ( مص مرکب مرخم ، اِمص مرکب ) عزیز داشتن. گرامی داشتن : گفت تا ایشان را فرودآورند و آنچه عزیزداشت و شرط مراقبت حرمت پادشاه باشد بجای آرند. ( تاریخ طبرستان ). و رجوع به عزیز داشتن و عزیز شود.
پیشنهاد کاربران
عزیز داشت : گرامی داشت .
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 233 ) .
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 233 ) .
کلمات دیگر: