کلمه جو
صفحه اصلی

نگهداری


مترادف نگهداری : حفاظت، حفظ، صیانت، پاسداری، حراست، محارست، محافظت، وقایت، توجه، مراقبت، مواظبت، بازداری، ضبط، کف، پرستاری، سرپرستی

فارسی به انگلیسی

care, custody, keeping, maintenance, preservation, retention, support, sustenance, ward

guardianship, custody, keeping, safeguarding


care, custody, keeping, maintenance, preservation, reservation, retention, support, sustenance, ward


فارسی به عربی

احتفاظ , استمرار , حفظ , حمایة , صیانة , وصایة

مترادف و متضاد

restraint (اسم)
جلوگیری، خودداری، نگهداری

conservation (اسم)
حفاظت، نگهداری، حفظ منابع طبیعی

retinue (اسم)
همراهان، ملتزمین، نگهداری، حشمت، حفظ، حشم، خدم وحشم

tenure (اسم)
علاقه، خواست، تصدی، اشغال، تصرف، نگهداری، اجاره داری، حق تصدی

maintenance (اسم)
قوت، نگهداری، تعمیر، نگهداشت، ابقاء، گذران، عمل تمیز کردن و پاک کردن

keeping (اسم)
توافق، نگهداری

preservation (اسم)
جلوگیری، نگهداری، حفظ، حراست

retention (اسم)
نگهداری، نگاهداری، ابقاء، حافظه

upkeep (اسم)
نگهداری، تعمیر، هزینه نگهداری و تعمیر

detainer (اسم)
نگهداری، حکم ادامه توقیف

sustenance (اسم)
تغذیه، نگهداری، معاش، اعانت

guardianship (اسم)
نگهداری، قیمومیت

sustentation (اسم)
نگهداری، اطعام مساکین، اطعام، استعانت مالی

sustention (اسم)
نگهداری، اطعام مساکین، اطعام، استعانت مالی

حفاظت، حفظ، صیانت


پاسداری، حراست، محارست، محافظت، وقایت


توجه، مراقبت، مواظبت


بازداری، ضبط، کف


پرستاری، سرپرستی


۱. حفاظت، حفظ، صیانت
۲. پاسداری، حراست، محارست، محافظت، وقایت
۳. توجه، مراقبت، مواظبت
۴. بازداری، ضبط، کف
۵. پرستاری، سرپرستی


فرهنگ فارسی

۱ - محافظت حراست . ۲ - مواظبت .

مراقبت و تعمیر و نوسازی ماشین‌آلات و تأسیسات صنعتی


لغت نامه دهخدا

نگه داری. [ ن ِ گ َه ْ ] ( حامص مرکب ) محافظت. ( ناظم الاطباء ). حفظ. نگاه داری. پاسداری :
سپه را نگه داری شهریار
به از جنگ در حلقه کارزار.
سعدی.
- نگه داری کردن ؛ نگاه داشتن. حفظ و حراست کردن. سرپرستی و مواظبت کردن.

فرهنگ عمید

۱. نگاه داشتن، محافظت.
۲. پرستاری.

دانشنامه عمومی

نگهداری (دانش بایگانی و کتابداری). نگهداری به مجموعه ای از فعالیت ها گفته می شود که به منظور افزایش طول عمر یک رکورد و فراداده مرتبط با آن، یا بهبود ارزش آن، یا تسهیل دسترسی به آن انجام می گیرد. عمل نگهداری فعالیت هایی که برای تأثیرگذاری روی خالق رکورد پیش از اکتساب و انتخاب انجام می گیرد را نیز در بر می گیرد .
حفاظت ابنیه
دانش بایگانی
حفاظت و مرمت میراث فرهنگی
علوم کتابداری و اطلاع رسانی
مدیریت کتابخانه
کیپو

فرهنگستان زبان و ادب

{maintenance} [قطعات و اجزای خودرو، علوم مهندسی، مهندسی بسپار] مراقبت و تعمیر و نوسازی ماشین آلات و تأسیسات صنعتی

واژه نامه بختیاریکا

اَو دِلَو؛ زَفت

پیشنهاد کاربران

خاندان نگهداری خوشنام ترین تیره از طایفه بزرگ لشنی که هم اکنون غالب آنها در منطقه آباده طشک خاصه روستاهای حسن آباد و کوشکک سکنا گزیده اند
عده ای اازآنها به روستاهای اطراف همچون تم شولی و چاهگز همچنین شهرستانهای اطرف همچون ارسنجان پاسارگاد ( براساس شواهد و قرائن خویشاوندی نزدیکی با نگهداری های روستای تم شولی دارند ) قادراباد و استهبان مهاجرت کرده اند
تبار شناسی: لک ( لر و کرد . ) لشنی ها لک هستند جزئی از ایل زند که لک می باشند
گویش: به جز عده کمی از آنها ( نگهداری های تم شولی ترکی تکلم میکنند به دلیل اختلاط نسبی با ترکها ی سرچهان ) همه فارسی زبانند بعضا به ندرت کلمات لری هم در گویش آنها شنیده میشود مثل بید یعنی بود مثل نی یعنی نیست مثل کوژا یعنی کجا که از کلمه کوجنی در تکلم لری گرفته شده . . . .

در جدول پلاس به معنی حفظ است.

نگه داری از واژه ی مواظبت کردن می آید که به گویش شمالی ( لاکا لاکا ) می گویند اما من معتقدم که نگه داری یعنی ژاکتن که به زبان فرانسوی یعنی من در دستشویی هستم.

حفظ

نگهداری ( Maintenance ) :[اصطلاح تعمیر و نگهداری] مجموعه فعالیت هایی است که به طور مشخص به منظور حفظ و نگهداری هر یک از تجهیزات ، تأسیسات و دستگاه ها در حد استاندارد با هزینه قابل قبول و با هدف بالا بردن عمر مفید و جلوگیری از خرابی ناگهانی آن ها انجام می گیرد و با این کار قابلیت اطمینان و در دسترس بودن آن ها را افزایش می دهد .

محفوظ


کلمات دیگر: