کلمه جو
صفحه اصلی

نگرش


مترادف نگرش : تماشا، دید، نظاره، نظر، نگاه، اعتنا، التفات، توجه، رعایت، ملاحظه

فارسی به انگلیسی

attitude, mentality, observation, outlook, sight, slant, theory, view

مترادف و متضاد

theory (اسم)
اصل کلی، نظریه، تحقیقات نظری، نگره، نگرش، اصول نظری، علم نظری، فرض علمی

تماشا، دید، نظاره، نظر، نگاه


اعتنا، التفات، توجه، رعایت، ملاحظه


۱. تماشا، دید، نظاره، نظر، نگاه
۲. اعتنا، التفات، توجه، رعایت، ملاحظه


فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - نگاه نظر. ۲ - ملاحظه رعایت . ۳ - دقت توجه : اندرین نه خرد باشد و نه حمیت که مرچنان خداوندی دارد که چندین نگرش کند . یابی نگرش . بی دقت : و بی تکلف و بی نگرش همی حرب کنند. ۴ - نظر و اتصال در کواکب .

الگوی نسبتاً ثابت پاسخ‌های عاطفی یا شناختی یا رفتاری به یک شخص یا شیء یا موضوع


فرهنگ معین

(نِ گَ رِ ) (اِمص . ) نگریستن ، بینش ، نظر.

لغت نامه دهخدا

نگرش. [ ن ِ گ َ رِ ] ( اِمص ) نگاه کردن. دیدن. ( برهان قاطع ). نگرستن. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ). بینش. نظر. نگاه. ملاحظه. مشاهده. ( ناظم الاطباء ). عمل نگریستن. اسم از نگریستن است. ( یادداشت مؤلف ) : باریک موی کشیده خوب نگرش. ( التفهیم ). یعنی نگرش او در هر کار از بهر رضای اﷲ باشد. ( کتاب المعارف ). دیده من از واسطه دیدن او از من دیده بردوخت و نگرش به اصل کار و هویت خویش درآموخت. ( تذکرةالاولیاء از حاشیه برهان قاطع ). || دقت. توجه. ( فرهنگ فارسی معین ). رجوع به نگرش کردن شود. || محابا. ملاحظه.
- بی نگرش ؛ بی ملاحظه. بی محابا. ( یادداشت مؤلف ) : سپاهی هولناک دارد و از کشتن هیچ باک نمی دارند و بی تکلف و بی نگرش همی حرب کنند. ( تاریخ سیستان ص 209 ).
|| رویة. ( یادداشت مؤلف ). || ( اصطلاح نجوم ) نظر و اتصال در کواکب. ( مقدمه التفهیم ، از فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ عمید

۱. دیدگاه.
۲. ملاحظه، رعایت.
۳. نظر، نگاه، دیدن.

دانشنامه عمومی

نگرش عبارت است از ترکیبی از باور ها و هیجان هایی که شخص را پیشاپیش آماده می کند تا به دیگران، اشیا و گروه های مختلف به شیوهٔ مثبت یا منفی نگاه کند. نگرش ها ارزیابی از اشیا را خلاصه می کنند و در نتیجه پیش بینی یا هدایت اعمال یا رفتارهای آینده را بر عهده می گیرند.نگرش را می توان بر حسب نظریه های یادگیری و رویکرد شناختی تعریف کرد. در هر یک از این نظریه ها مفهوم نگرش به گونه ای متفاوت تعریف می شود و هر یک از جنبه های متفاوت نگرش را مورد تأکید قرار می دهد.گوردون آلپورت(۱۹۳۵) نگرش را چنین تعریف کرده است: «نگرش یک حالت آمادگی ذهنی و عصبی است که از طریق تجربه سازمان می یابد و بر واکنش فرد نسبت به تمامی موضوع ها و موقعیت های وابسته به نگرش تأثیر مستقیم و پویا بر جای می گذارد».
در این تعریف که عمدتاً بر نظریهٔ یادگیری استوار است تأثیر تجارب گذشته بر سازمان دادن به نگرش ها و همچنین نشان دادن واکنش به یک موقعیت (آنگونه که در رویکرد رفتارگرایی مطرح است) مورد توجه قرار گرفته است
از سویی کرچ و کراچفیلد (۱۹۴۸) که عمدتاً دیدگاه شناختی داشتند نگرش را اینگونه تعریف کرده اند: «نگرش عبارت است از سازمان پایدار فرایندهای انگیزشی، عاطفی، ادراکی و شناختی در ارتباط با برخی از جنبه های دنیای فرد». ملاحظه می شود که در این تعریف به خاستگاه نگرش اشاره ای نشده و در عوض تجربهٔ ذهنی زمان حال مورد تأکید قرار گرفته است
شناختی: بخش شناختی نگرش به اجزایی مانند باورها، افکار و ویژگی هایی که ما به هر موضوعی نسبت می دهیم تقسیم می شود. بسیاری از مواقع، ویژگی که هر فرد به یک موضوع نسبت می دهد به مثبت و منفی تقسیم می شود.

فرهنگستان زبان و ادب

{attitude} [روان شناسی] الگوی نسبتاً ثابت پاسخ های عاطفی یا شناختی یا رفتاری به یک شخص یا شیء یا موضوع

واژه نامه بختیاریکا

بیناهش

پیشنهاد کاربران

Attitude

دید و نظر و نگاه

رویه، روال

ذهنینت

بینش. . . . .


کلمات دیگر: