کلمه جو
صفحه اصلی

نشانه گذاشتن

فرهنگ فارسی

(مصدر ) علامت گذاشتن : به قلعه رفت و یک سر بز گرفته ببالای آن سنگ بر آورد و در آنجا ذبح کرد . نشانه بگذاشت و بزیر آمد .

واژه نامه بختیاریکا

کِل نُهادن؛ کَل کِردِن


کلمات دیگر: