کتاره قداره
کتار
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
کتار. [ ک َ ] ( اِ ) کتاره. رجوع به کتاره شود.
گویش مازنی
/ketaar/ چانه - آرواره & چوب خشک - بی حس شدن پا یا دست بر اثر تیکه و فشار به آن – خواب رفتن دست یا پا
۱چانه ۲آرواره
۱چوب خشک ۲بی حس شدن پا یا دست بر اثر تیکه و فشار به آن – خواب ...
پیشنهاد کاربران
کتار. ( ا ) به ترکیب لب و دهان و چانه یک فرد گفته می شود در زبان تبری ( مازنی ) .
کلمات دیگر: