کلمه جو
صفحه اصلی

نفت

فارسی به انگلیسی

oil, petroleum

فارسی به عربی

نفط

مترادف و متضاد

oil (اسم)
مرهم، روغن، چربی، نفت، مواد نفتی، رنگ روغنی، نقاشی با رنگ روغنی

petroleum (اسم)
نفت، مواد نفتی، نفت خام

rock oil (اسم)
نفت

فرهنگ فارسی

( اسم ) مایعی روغنی شکل و معدنی که با بوی خاص (شبیه بوی قیر ) مشخص است و ترکیب اصلی آن اختلاطی ازئیدرو کربورهای گوناگون است و در مراحل مختلف تصفیه مواد مختلفی از آن بدست میاورند . ئیدرو کربور هایی که در ترکیب نفت طبیعی وجود دارند به سه حالت گاز و مایع و جامد میباشند و بیشتر از ئیدرو کربورهای دسته متان ( ئیدرو کربورهای اشباعی ) و دسته اتیلن میباشند . نفتی که از اعماق زمین بدست میاید برنگهای سیاه وقهوه یی و یا سبز و زرد سیر میباشد. گاهی بوی گوشت سوخته مخلوط با بوی قیر و گاهی بوی مطبوع ( خصوصا وقتی که ئیدرو کربورهای دسته بنزن زیاد داشته باشند ) دارند . در ترکیب نفت ها غیر از ئیدرو کربورهای مختلف مقداری مواد از ته وهمچنین گوگرد ( خصوصا در نفت های ایران ) وجود دارد. دانشمندان راجع به منشا نفت در زمین دو عقیده دارند : یکی منشا شیمیایی که معتقدند نفت ها در نتیجه آثار شیمیایی در زمین تشکیل میشوندو دیگر منشا آثار حیه یعنی در نتیجه تجزیه ابدان موجودات زنده خصوصا موجودات یک سلولی موجود در آب دریاها که بقایای آنها در اعماق رسوبات تجزیه شده و موجب ایجاد ئیدرو کربورهای مختلف میشود . با تحقیقاتی که بعمل آمده امروزه عقیده دوم بیشتر مورد تایید است.نفت در اغلب چین خوردگیهای زمین وجود دارد خصوصا رسوبات دوران سوم غالبا حاوی مخازن نفتی هستند. مخازن نفتی در ضمن رسوبات زمین از سه طبقه تشکیل شده اند طبقه زیرین آب شور است و طبقه میانی نفت و طبقه فوقانی گازهای مختلف . در حفریاتی که بعمل میاید اگر چاه به طبقه میانی برخورد کند بر اثر فشار گاز طبقه فوقانی نفت با شدت فوران میکند و مقدار زیادی از آن بهدر میرود . نفت خامی که از چاه خارج میشود تقریبا قابل استفاده در صنعت نیست و فقط بمصرف ضد عفونی و معالجه برخی زخمهای جلدی میرسد . برای استفاده در صنعت در پالایشگاه نفت طبیعی را در دیگهای مخصوصی حرارت میدهند و در حرارتهای مختلف گازهای خارج شده را تقطیر میکنند و از آنها مواد مختلف بدست میاورند . موادی که در درجات حرارت مختلف از جوشاندن نفت طبیعی و تقطیر بخارات حاصله بدست میاید عبارتند از : ۱ - بین ۴۶ درجه تا ۷٠ درجه اتر نفت بدست میاید که بسیار سهل الاشتعال است و بنام بنزین سبک یا بنزین طیارات موسوم است و در ۷٠ درجه حرارت مشتعل میشود . اتر نفت مخلوطی است از پنتان ۱ و هکزان ۲ ۲ - بین ۷٠ تا ۱۲٠ درجه حرارت بنزین معمولی یا اسانس نفت بدست میاید که در موتورهای انفجاری مصرف میگردد و مخلوطی است از ئیدرو کربورهای بین هپتان ۳ تا دکان . در بنزین معمولی برای آنکه اشتعالش قدری به تاخیر افتد مقداری تترا اتیل دو پلمب افزوده اندکه بسیار سمی است و باید در استعمالش دقت شود . ۳ - بین ۱۲٠ درجه تا ۲۸٠ درجه حرارت نفت چراغ بدست میاید که از آن در سوختن چراغهای نفتی و بخاریهای نفتی و آب گرم کن های نفتی استفاده میکنند و مخلوطی است از ئیدرو کربورهای بین متا دکان ۶ تا هکزا دکان ۴ ۷ - بین ۲۸٠ درجه تا۴٠٠ درجه روغن های سنگینی بدست میاید که برای چرب کردن محور اتومبیل و ماشین ها بکار میرود و بعنوان سوخت بنام مازوت در موتورهای دیزل بمصرف میرسد . این روغن ها بیشتر ازئیدرو کربورهای پنتان ۸ و هگزا دکان میباشند . ۵ - در حرارت های بین ۳۴٠ درجه تا ۴۲٠ درجه پارافین مایع بدست میاید . ۶ - بین حرارتهای ۴٠٠ تا ۴۵٠ درجه روغن های سنگینی حاصل میشود که با سرد کردن ناگهانی آنها پارافین جامد بدست میاید که از آن در ساختن شمع و مشمع استفاده میکنند ۷- پس از خروج تمام بخارات حاصل ازنتیجه تصفیه در حرارتهای معادل ۴۵٠ درجه ماده ای خمیری شکل درظرف باقی میماند موسوم به وازلین که جسمی است بی اثر و در ساختن اکثر مرهمهای جلدی و همچنین بمنظور حفظ ابزار فلزی از زنگ زدن مصرف میشود . بالاخره در ته ظرف تصفیه ماده ای تقریبا جامد وسیاه رنگ بنام قیر بجدار ظرف میچسبد که از آن جهت آسفالت خیابانها و عایق کردن دیوارها در مقابل رطوبت استفاده میکنند و قسمت اعظم آن از ئیدرو کربورهای با تعداد کربن زیاد یعنی میباشد نفت طبیعی نفت خام : به اسپ و به نفت آتش اندر زدند همه هندیان دست بر سر زدند. ( شا.بخ .۱۸۴۲:۷ ) از هلیله قبض شد اطلاق رفت آب آتش را مدد شد همچو نفت . ( مثنوی .نیک.۵:۱ ) یا نفت چراغ . مایعی است بی رنگ که در حرارتهای بین ۱۲٠ تا ۲۸٠ درجه از تصفیه نفت طبیعی بدست میاید و از آن جهت روشنایی در چراغهای نفتی و بخاریها و آب گرم کن هااستفاده میکنند . نفت چراغ بر خلاف بنزین سریع الاشتعال نیست یعنی کبریت افروخته اگر در داخل ظرفی از نفت چراغ بیفتد خاموش میشود ولی در صورتیکه حرارت زیادتر بان برسد مشتعل میشود و تا آخرین ذره میسوزد نفت معمولی . یا نفت خام . یا نفت طبیعی. نفت. نفت معمولی. نفت چراغ.
در اوستا : نپته هندی باستان : نبه نبهته ٠

فرهنگ معین

(نَ ) (اِ. ) مخلوطی از ئیدروکربورهایی است که قسمت اعظم آن را هگزان ، هپتان و اکتان تشکیل می دهد و یکی از مهمترین مواد مولد حرارت و انرژی است .

لغت نامه دهخدا

نفت. [ ن َ ] ( ع مص ) خشمگین گردیدن یا برآماسیدن از خشم. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). غضبناک شدن. ( از متن اللغة ). نفتان. ( منتهی الارب ) ( متن اللغة ). نفاة. نفیت. ( متن اللغة ). || جوشیدن دیگ. ( منتهی الارب ) ( از متن اللغة ). نفتان. نفیت. ( متن اللغة ) ( اقرب الموارد ). || تیرک زدن دیگ جوشان. ( از منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ). و هو نفوت. ( متن اللغة ). نفتان. ( منتهی الارب ) ( متن اللغة ). نفیت. ( متن اللغة ) ( اقرب الموارد ). || چسبیدن شوربا در جوانب دیگ. ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ). نفتان. ( منتهی الارب ) ( متن اللغة ). نفیت. ( متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ). || منتفخ گردیدن آرد به ریختن آب بر آن. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از متن اللغة ) ( اقرب الموارد ).

نفت. [ ن َ ] ( اِ ) در اوستا: نپته ( تر. نمناک )،هندی باستان : نبه ، نبهته ( شکافتن ، ترکیدن )، هوبشمان گوید: اسم مفعول از ریشه نبه در اوستا نبد آمده ، که نظایر متعدد دارد. اسم مفعول مختوم به ته ، نپته است. ( قیاس شود با بسته = سانسکریت بدهه و غیره ). دلیلی نیست که آن را از ریشه نپه بدانیم. آیا این کلمه هند و ژرمنی ( هند و اروپائی ) است ؟ ارمنی : نوت ( قیر. نفت )، یونانی : نپثه ، در اوراق مانوی ( پهلوی ): نفت ( قیر. نفت )، لاتینی : نفته . از سوی دیگر مؤلف «معجمات عربیه - سامی » نویسد «نفط، اصل آن اکدی است بصورت فعلی نباطو ( به فتح اول و دوم و ضم چهارم ) به معنی درخشید، روشن کرد، تابید، طلوع کرد، آغاز کرد؛ و از آن نبطو ( به کسراول و ضم سوم ) آمده به معنی نور؛ و نمبطو ( به فتح اول و سوم و ضم چهارم ) به معنی روشنائی ، درخشندگی ؛ و نباطش ( به فتح اول و کسر چهارم ) به معنی با درخشندگی ، آشکارا؛ و از آن است کلمه نبطو ( به فتح اول و ضم سوم ) به معنی نفط، و شکی نیست که سبب اطلاق این اسم بر آن ، آن است که یکی از خواص «نفط» نبوط آن است یعنی خروج از جوف زمین و چون آن را بسوزانند درخشندگی گیرد، پس آن را به معنی نابط، خارج ، لامع، مشرق گرفتند.بنابراین ، سریانی ، لغت اصلی این کلمه نیست بلکه اکدی اصل آن است و از این به تمام زبانهای دیگر رفته است و غرابتی هم ندارد، زیرا عراق ( یا بلاد اکد، بابل ، آشور ) از قدیمترین ازمنه منبع نفط بود چنانکه اکنون هم هست ، و نفط فقط در عصر ما کشف نشده بلکه وجود آن همواره در عراق شناخته بوده است ، زیرا به صورت دریاچه هائی بر سطح زمین نبعان دارد و در شب می درخشد و نورآن از دور پیداست ؛ و فعل «نَفَطَ» در عربی به معنی پراکنده شد و خارج شد، آمده و مبدل آن در «نَبَطَ» است به معنی بیرون آمد آب و خارج شد. ( حاشیه برهان قاطع چ دکتر معین ص 2155 ). مایع قابل احتراق معدنی. ( ناظم الاطباء ). رجوع به شرکت ملی نفت شود :

نفت . [ ن َ ] (اِ) در اوستا: نپته (تر. نمناک )،هندی باستان : نبه ، نبهته (شکافتن ، ترکیدن )، هوبشمان گوید: اسم مفعول از ریشه ٔ نبه در اوستا نبد آمده ، که نظایر متعدد دارد. اسم مفعول مختوم به ته ، نپته است . (قیاس شود با بسته = سانسکریت بدهه و غیره ) . دلیلی نیست که آن را از ریشه ٔ نپه بدانیم . آیا این کلمه هند و ژرمنی (هند و اروپائی ) است ؟ ارمنی : نوت (قیر. نفت )، یونانی : نپثه ، در اوراق مانوی (پهلوی ): نفت (قیر. نفت )، لاتینی : نفته . از سوی دیگر مؤلف «معجمات عربیه - سامی » نویسد «نفط، اصل آن اکدی است بصورت فعلی نباطو (به فتح اول و دوم و ضم چهارم ) به معنی درخشید، روشن کرد، تابید، طلوع کرد، آغاز کرد؛ و از آن نبطو (به کسراول و ضم سوم ) آمده به معنی نور؛ و نمبطو (به فتح اول و سوم و ضم چهارم ) به معنی روشنائی ، درخشندگی ؛ و نباطش (به فتح اول و کسر چهارم ) به معنی با درخشندگی ، آشکارا؛ و از آن است کلمه ٔ نبطو (به فتح اول و ضم سوم ) به معنی نفط، و شکی نیست که سبب اطلاق این اسم بر آن ، آن است که یکی از خواص «نفط» نبوط آن است یعنی خروج از جوف زمین و چون آن را بسوزانند درخشندگی گیرد، پس آن را به معنی نابط، خارج ، لامع، مشرق گرفتند.بنابراین ، سریانی ، لغت اصلی این کلمه نیست بلکه اکدی اصل آن است و از این به تمام زبانهای دیگر رفته است و غرابتی هم ندارد، زیرا عراق (یا بلاد اکد، بابل ، آشور) از قدیمترین ازمنه منبع نفط بود چنانکه اکنون هم هست ، و نفط فقط در عصر ما کشف نشده بلکه وجود آن همواره در عراق شناخته بوده است ، زیرا به صورت دریاچه هائی بر سطح زمین نبعان دارد و در شب می درخشد و نورآن از دور پیداست ؛ و فعل «نَفَطَ» در عربی به معنی پراکنده شد و خارج شد، آمده و مبدل آن در «نَبَطَ» است به معنی بیرون آمد آب و خارج شد. (حاشیه ٔ برهان قاطع چ دکتر معین ص 2155). مایع قابل احتراق معدنی . (ناظم الاطباء). رجوع به شرکت ملی نفت شود :
بیاگند چرمش به زهر و به نفت
سوی اژدها روی بنهاد تفت .

فردوسی .


به اسب و به نفت آتش اندرزدند
همه هندیان دست بر سر زدند.

فردوسی .


نفت افروخته شود ز نهیب
مغز بدخواه او میان عظام .

فرخی .


از هلیله قبض شد اطلاق رفت
آب آتش را مدد شد همچو نفت .

مولوی .


- آتش اندر نفت زدن ؛ شادی به کمال و انبساطی به غایت نمودن . (یادداشت مؤلف ) : گل سرخ گفت که آتش اندر نفت زنید که دولت دولت ماست . (مقامات حمیدی از یادداشت بخط مؤلف ).

نفت . [ ن َ ] (ع مص ) خشمگین گردیدن یا برآماسیدن از خشم . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). غضبناک شدن . (از متن اللغة). نفتان . (منتهی الارب ) (متن اللغة). نفاة. نفیت . (متن اللغة). || جوشیدن دیگ . (منتهی الارب ) (از متن اللغة). نفتان . نفیت . (متن اللغة) (اقرب الموارد). || تیرک زدن دیگ جوشان . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). و هو نفوت . (متن اللغة). نفتان . (منتهی الارب ) (متن اللغة). نفیت . (متن اللغة) (اقرب الموارد). || چسبیدن شوربا در جوانب دیگ . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). نفتان . (منتهی الارب ) (متن اللغة). نفیت . (متن اللغة) (از اقرب الموارد). || منتفخ گردیدن آرد به ریختن آب بر آن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از متن اللغة) (اقرب الموارد).


فرهنگ عمید

مایعی غلیظ، تیره رنگ، و قابل احتراق که به وسیلۀ چاه های عمیق از زیر زمین استخراج می شود و از آن اتر، بنزین، روغن های سبک، مازوت، و چندین هزار فراوردۀ پتروشیمی دیگر به دست می آید.

دانشنامه عمومی

نفت ممکن است در یکی از این معانی استفاده شود:
نفت خام
برخی از ترکیبات به دست آمده از نفت خام:
نفت چراغ یا نفت چراغ که به عنوان سوخت گرمایشی، پخت و پز و سوخت موتورهای جت کاربرد دارد.
نفت کوره که بیشتر در کارخانه ها و نیروگاه های حرارتی کاربرد دارد.

نفت (ابهام زدایی). نفت ممکن است در یکی از این معانی استفاده شود:
نفت خام
برخی از ترکیبات به دست آمده از نفت خام:

(لری) نُفت؛ دماغ.


(بختیاری) نِفت(neft) دماغ، بینی.


به ضم نون (در لری) به معنای دماغ و بینی. در برخی گویش ها معنایی طنزآمیز دارد


بینی- دماغ نُفت noft


بینی


دانشنامه آزاد فارسی

مادۀ معدنی طبیعی. مایعی اشتعال پذیر ، به رنگ قهوه ای مایل به سبز تیره. در زیر صخره های متخلخل یافت می شود. شامل هیدروکربن های آمیخته با اکسیژن، گوگرد، نیتروژن و عناصر دیگری با نسبت های متغیر است. به نظر می رسد از مواد آلی بسیار قدیمی مشتق شده باشد که در ابتدا بر اثر عمل باکتری ها و سپس بر اثر گرما و فشار تغییر شکل داده اند. منبع آن ممکن است مواد شیمیایی هم باشد. از نفت خام محصولات گوناگونی را از طریق تقطیر و فرآیندهای دیگر تولید می کنند. نفت کوره، نفت سیاه، بنزین، کروزین، گازوئیل و روغن روان ساز از آن جمله اند. فرآورده ها و مواد شیمیایی نفتی به مقدار زیادی در تولید شوینده ها، فیبرهای مصنوعی، پلاستیک ها، حشره کش ها، کودهای شیمیایی، مواد دارویی و آرایشی، و لاستیک های سنتزی به کار می روند. نفت از بقایای گیاهان و حیوانات دریایی که متعلق به میلیون ها سال پیش بودهتشکیل شده است. از این رو آن را با نام سوخت فسیلی می شناسند. برخی از بقایای این مواد و رسوبات تشکیل دهندۀ صخره ها در زیر دریا ته نشین شده اند و باکتری ها در محیط بی هوازی آن ها را تجزیه کرده اند. باکتری ها چربی های رسوبات را به اسیدهای چرب، و سپس به موادی آسفالتی، معروف به کروژن، تبدیل کرده اند. این مواد طی میلیون ها سال و بر اثر اعمال گرما و فشار به نفت تبدیل شده اند. در مرحلۀ ابتدایی، مواد آلی تحت تأثیر فشار، از لجن های رسوبی شان خارج، و وارد ماسه سنگ های مجاور شده اند. قطرات کوچک نفتی در منافذ صخره ها جمع شد و سرانجام، بر اثر کشش سطحی نفت (عمل موئینگی)، و از طریق نیروی جابه جایی آب در صخره و فشار گاز، از میان لایه های صخره های متخلخل به طرف بالا حرکت کردند. سپس نفت در حالی که از شکاف هایی موسوم به روزنۀ گازی یا نفتی در سطح زمین بیرون آمد یا در صخره های متخلخلی، مثل سنگ آهک و یا ماسه سنگ ها، یا در تاقدیس ها و محل های نفوذناپذیر دیگر گیر افتاد، جابه جایی به پایان رسید. صنعت نفت در پی کشف نفت در اونتاریوی غربی شکل گرفت. در ۱۸۵۹، ادوین دِرِیک در پنسیلوانیا نفت را کشف کرد. دِرِیک به کمک موتور بخار به استخراج نفت پرداخت. سپس، در بخش های گوناگون امریکا، کانادا، مکزیک و ونزوئلا تولید نفت دنبال شد. ونزوئلا در ۱۸۷۸ تولید تجاری نفت را آغاز کرد. در ۱۸۶۰ رومانی، در ۱۹۰۸ ایران، در ۱۹۲۳ عراق، در ۱۹۳۲ بحرین، و در ۱۹۳۸ کویت و عربستان سعودی به کشف نفت نایل شدند. امریکا بزرگ ترین تولیدکنندۀ نفت تا دهه ۱۹۶۰ بود. از آن زمان، خاورمیانه بیشترین میزان تولید را صورت می دهد. ذخایر فراوان نفت در خاورمیانه منجر به وابستگی جهانی به نفت ارزان قیمت برای صنایع و حمل و نقل شده است. در ۱۹۶۱، سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) برای جلوگیری از استثمار کشورهای عضو تأسیس شد. پس از آن که قیمت نفت اوپک در ۱۹۷۳ افزایش یافت، آژانس بین المللی انرژی به منظور حمایت از کشورهای مصرف کننده نفت تأسیس شد (۱۹۷۴). تکنولوژی های جدیدی برای انتقال نفت از سواحل دریا و نواحی شمالی، مثلاً خط لولۀ آلاسکا، به منظور جلوگیری از انحصار اوپک عرضه شده است. در ۱۹۹۳، مصرف جهانی نفت حدود ۲۳ میلیون بشکه بود. با کاهش ذخایر نفتی آب های کم عمق، شرکت های چند ملیتی میدان های نفتی را در آب های عمیق و در فلات قارۀ خلیج مکزیک گسترش داده اند. کمپانی شِل میدان نفتی مارس را، با ذخیره ۵۰۰ میلیون بشکه در عمق ۹۰۰ متری آب توسعه داده است و اکنون، شرکت های نفتی دارای تکنولوژی مته زنی تا عمق ۳۰۷۵ متر زیر دریایند. برآورد می شود از آب های عمیق مکزیک هشت تا پانزده میلیون بشکه نفت تولید شود و از این رو، این منبع نفتی بر دریای شمالی برتری خواهد یافت. در آسیا، خط لوله نفتی آذربایجان به غرب، یگانه خط لولۀ نفتی بزرگ دریای خزر، در نبرد روسیه با چچن مسدود شد، ولی در ۱۹۹۷ آن را بازگشایی کردند.آلودگی. احتراق سوخت نفتی از علل آلودگی هوا است. انتقال نفت نیز ممکن است باعث فاجعه شود. در ۱۹۶۷، نفت کش تاری کانیون در شمال غربی انگلستان غرق شد و شرکت های نفتی بین المللی ملزم به پرداخت خسارت برای آلوده کردن سواحل دریا شدند. در ۱۹۸۹، جاری شدن نفت از اکسان والدز در آلاسکا علی رغم تلاش برای پاک سازی منطقه، باعث تخریب زیست محیطی شد. حفاری برای تولید نفت نیز خطراتی در بر دارد. مشکلات مصرف نفت لزوم استفاده انرژی های دیگر را مطرح کرده است.
تاریخچه. بشر قرن ها نفت را می شناسد و از آن استفاده می کند. در ۳۸۰۰پ م سومری ها آن را برای تقویت خشت های گلی به کار می بردند. باکو جزو نخستین مکان هایی است که در آن نفت شناسایی و مصرف شده است. در ۵۰۰پ م اولین چاه نفت در جنوب ایران حفر و ثبت شد. چاه های مشابهی نیز در قرن ۱۳م در برمه برای تهیه نفت لامپ ها حفر شد. بعد از کشف امریکا، کشتی های اسپانیایی با قیر جمع شده در شکاف سواحل دریاچۀ ماراکایبوی ونزوئلا درزگیری و آب بندی شدند. معمولاً ذخایر نفت و گاز در کنار یکدیگر یافت می شوند، زیرا گاز طی تشکیل نفت متصاعد می شود.

نقل قول ها

نفت خام مایعی غلیظ و افروختنی به رنگ قهوه ای سیر یا سبز تیره یا سیاه است که در لایه های بالایی بخش هایی از پوستهٔ کره زمین یافت می شود. 350px|بی قاب|چپ
• «یک سده پیش، نفت فقط یک کالای نامعلوم بود و امروزه تقریباً همانند آب برای انسان حیاتی است.» -> جیمز بوکن

واژه نامه بختیاریکا

( نُفت ) درد به نُفت رَهدِن ( کردن )
( نُفت ) دماغ
( نُفت ) زِ من نفتس کرده به دَر

جدول کلمات

طلای سیاه

پیشنهاد کاربران

چربسوز

Noftدر زبان بختیاری با ضم نون به معنی دماغ یا بینی بکار میرود

در گویش زبان بختیاری نُفت ( Noft ) به معنای بینی یا دماغ است.

نفت : واژه امروزین نفت در اصل به معنای خیس، نمدار است همانطور که در لغتنامه سغدی به شکل نفدی nəβdē به معنای تر، خیس ثبت شده است.
منبع : An Introduction to Manichean Sogdian by Harvard University
( مقدمه ای بر ( لغات ) مانوی و سغدی ، تالیف دانشگاه هاروارد. )


" بر اساس مندرجات کتابهای "سهم ایران در تمدن جهان" به قلم حمید نیر نوری و "تاریخ تمدن ایران ساسانی" به قلم سعید نفیسی و کتاب ششم هرودوت مورخ یونان باستان، اولین بار در ایران و نزدیکی شوش و در زمانی قبل از داریوش هخامنشی، نفت بصورت ماده ای سیاه رنگ ( شبیه قیر ) بر روی زمین دیده شد که ایرانیان در آن زمان نام آن را رادیناس گذاشتند و در جنگها برای ایجاد آتش از آن استفاده میکردند "


نفت ؛ در اصل ( نهفت ) فارسی از مصدر ( نهفتن ) و به معنی چیزی که نهفته وپنهان شده است

دکتر کزازی واژه ی نفت را با واژه های ، هَبت, هفت , نَپت و تَپتن و تفتن کفش و کپک خفتان و قبا همریشه می داند . و در ذیل واژه خفتان می نویسد :
( ( خفتان به معنی جامه ی جنگی است . چنان می نماید ریخت کهنتر آن کَفتان بوده است . بدین سان ستاک واژه کپ kap می تواند بود به معنی پوشاندن که پ درآن ، پیش از ت ، به ف دیگر شده است ، بدان گونه که درهَبت و هفت یا نَپت و نفت ، یا تَپتن و تفتن می بینیم . این ستاک را در واژه هایی چون کفش و کفره ( =کپره: لایه ای که بر ترشی و مربا و از این گونه بسته می شود ) نیز ریخت تازیکانه ی قب در " قبا " باز می توانیم یافت. ) )
( ( ز خاور دو لشکر به ایران کشید
بخفتان و خود اندرون ناپدید ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 369. )

پترولیوم . . . . . . . .


کلمات دیگر: