to fly (as a kite)
هوا کردن
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
(مصدر ) هوس کردن آرزو کردن : چندروزست که دلم هوای فلان کس راکرده .
لغت نامه دهخدا
هوا کردن. [ هََ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) به هوا بالا بردن چیزی را چون بالن و بادبادک.
واژه نامه بختیاریکا
( هوا کِردِن ) پایان بارندگی
پیشنهاد کاربران
رها کردن کاری به حال خود . صرف نظر کردن
پر دادن
کلمات دیگر: