کلمه جو
صفحه اصلی

نقطه عطف


برابر پارسی : چرخشگاه

فارسی به انگلیسی

turning-point


climax, crisis, epoch, era, landmark, mark , milestone, revolution, turning point


climax, crisis, epoch, era, landmark, milestone, revolution, turning point, crossroad, turning-point

فارسی به عربی

نُقْطَة (مِحْوَرُ ) اّرتکاز

دانشنامه عمومی

در حساب دیفرانسیل و انتگرال، یک نقطهٔ عطف، نقطه ای بر روی یک خم است که خمیدگی آن خم در آن نقطه تغییر جهت می دهد. در واقع در نقطهٔ عطف جهت تقعر عوض می شود.به عبارت دیگر علامت مشتق دوم یک تابع، قبل و بعد از نقطهٔ عطفش بر روی تابع تغییر می کند. (مثبت به منفی یا بالعکس)

فرهنگ فارسی ساره

چرخشگاه


واژه نامه بختیاریکا

چَک

پیشنهاد کاربران

حرف عطف: " و"
نقطه عطف : محل اتصال

نقطه شروع تازه، زمان فراموش نشدنی، ابتدایی تازه

تحولاتی که ما قبل و ما بعدشون رو تحت الشعاع قرار داده و بر آنها تأثیر می گذارند.

فرازگاه، فرازنا

آمیخته واژه های فرازگاه و فرازنا را می توان جایگزین �نقطه عطف� نمود.

( = زمان به یاد ماندنی، مرحله ای که در آن جهت یا سرعت یک فرایند، تغییر می کند ) : این واژه اَرَبی است و پارسی آن این می باشد:
گاس آمروت gãs ãmrut ( گاس= زمان؛ پهلوی + آمروت= به یاد ماندنی؛ اوستایی )

lucky break


کلمات دیگر: