کلمه جو
صفحه اصلی

رنجور شدن

فارسی به انگلیسی

languish, waste

فرهنگ فارسی

دچار رنجوری گشتن برنجوری مبتلا شدن

لغت نامه دهخدا

رنجور شدن. [ رَ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) دچار رنجوری گشتن. به رنجوری مبتلا شدن. رجوع به رنجور و رنجوری شود : بیچارگان از سرما رنجور شدند. ( کلیله و دمنه ).


کلمات دیگر: