کلمه جو
صفحه اصلی

دریای چین

فرهنگ فارسی

در کتب فارسی مراد از دریای چین (( رود آمویه ) ) ( جیحون ) است .
قسمتی از اقیانوس کبیر از ژاپن تا انتهای جنوبی شبه جزیره مالی . جزیره فرمس آن را به دریای چین شرقی و دریای چین جنوبی تقسیم می کند .

لغت نامه دهخدا

دریای چین. [ دَرْ ی ِ ] ( اِخ ) قسمتی از اقیانوس کبیر از ژاپن تا انتهای جنوبی شبه جزیره مالی. جزیره فرمز آن را به دریای چین شرقی و دریای چین جنوبی تقسیم می کند. ( از دائرةالمعارف فارسی ). و رجوع به التفهیم ص 167 و 170 و بحر چین ذیل بحر شود.

دانشنامه عمومی

دریای چین بار نخست در زمان جمشید در شاهنامه مذکور افتاده و این بدان معنی است که از کهن ترین ایام ایرانیان راجع به این دریای چین اطلاعات نسبی داشته اند. هر چند گذر به آن اراضی مخاطراتی دربرداشت امّا همواره پادشاهان ایران باستان آرزوی فتح آن دیار را در سر می پروراندند. منوچهر هنگام بخشش راضی وسیع تحت قلمروی خویش به نام آوران؛ سرزمین میان دریای چین تا دریای سند را به زال نوجوان بخشید یحتمل اشاره به دو دریا، خلیج فارس و دریای مازندران است.


کلمات دیگر: