کلمه جو
صفحه اصلی

داغ شستن

فرهنگ فارسی

دور کردن داغ

لغت نامه دهخدا

داغ شستن. [ ش ُ ت َ ] ( مص مرکب ) دور کردن داغ ، و داغ رفتن لازم منه و این مقابل داغ ماندن است. ( از آنندراج ). بر طرف کردن نشان داغ.زدودن جای داغ. داغ برچیدن. ( آنندراج ) :
اگر شمع مزار من نریزد گریه شادی
که داغ خون من از دامن دلدار میشوید.
صائب.


کلمات دیگر: