کلمه جو
صفحه اصلی

دال بودن

فرهنگ فارسی

دلالت داشتن بر . هدایت داشتن بر . رهنمون بودن بر

لغت نامه دهخدا

دال بودن. [ دال ل دَ ] ( مص مرکب ) دلالت داشتن بر. هدایت داشتن بر. رهنمون بودن بر.


کلمات دیگر: