کلمه جو
صفحه اصلی

خاموش هندی

فرهنگ فارسی

نامش رای صاحب رام است .

لغت نامه دهخدا

خاموش هندی. [ ش ِ هَِ ] ( اِخ ) وی در دهلی بوجود آمد و در بنگاله سکونت گزید چنانکه دیوان موجودش در کتابخانه ملک مشعر بر این مدعی است. این دیوان دارای پنجهزار بیت و در قرن سیزدهم هجری قمری نوشته شده است. ( از الذریعه الی تصانیف الشیعه تألیف آقابزرگ طهرانی قسم 1 جزء 9 ص 295 ).

خاموش هندی. [ ش ِ هَِ ] ( اِخ ) نامش رای صاحب رام است. او راست : دیوانی در شعر پارسی. ( از الذریعه الی تصانیف الشیعه آقابزرگ طهرانی قسم 1 جزء 9 ص 285 ). در صبح گلشن آمده : تخلص یکی از شعرای عالیمقام هند است که مذهب برهمنان داشته. نام او «رای صاحب رام » بوده و در دهلی زندگی کرده است. او را دیوانی است و این بیت از اوست :
فرض کردم همه تقصیر منست
بعد از این گو که چه تدبیر منست.
( از قاموس الاعلام ترکی ج 3 ) ( از صبح گلشن ص 150 ).

خاموش هندی . [ ش ِ هَِ ] (اِخ ) نامش رای صاحب رام است . او راست : دیوانی در شعر پارسی . (از الذریعه الی تصانیف الشیعه آقابزرگ طهرانی قسم 1 جزء 9 ص 285). در صبح گلشن آمده : تخلص یکی از شعرای عالیمقام هند است که مذهب برهمنان داشته . نام او «رای صاحب رام » بوده و در دهلی زندگی کرده است . او را دیوانی است و این بیت از اوست :
فرض کردم همه تقصیر منست
بعد از این گو که چه تدبیر منست .

(از قاموس الاعلام ترکی ج 3) (از صبح گلشن ص 150).



خاموش هندی . [ ش ِ هَِ ] (اِخ ) وی در دهلی بوجود آمد و در بنگاله سکونت گزید چنانکه دیوان موجودش در کتابخانه ٔ ملک مشعر بر این مدعی است . این دیوان دارای پنجهزار بیت و در قرن سیزدهم هجری قمری نوشته شده است . (از الذریعه الی تصانیف الشیعه تألیف آقابزرگ طهرانی قسم 1 جزء 9 ص 295).



کلمات دیگر: