چاییدن ٠ سرما خوردن ٠ بسرما خوردگی مبتلا شدن ٠ زکام کردن ٠ نزله کردن ٠
چایمان کردن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
چایمان کردن. [ »َ دَ ] ( مص مرکب ) چاییدن. سرما خوردن. بسرماخوردگی مبتلا شدن. زکام کردن. نزله کردن. رجوع به چاییدن و سرما خوردن و زکام کردن شود.
کلمات دیگر: