این ترکیب را صاحب آنندراج آورده است و از آن معنی داغ نشاندن مقابل داغ بردن و داغ برچیدن
داغ ماندن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
داغ ماندن. [ دَ ] ( مص مرکب ) این ترکیب را صاحب آنندراج آورده است و از آن معنی داغ نشاندن مقابل داغ بردن و داغ برچیدن برمی آید :
شبهای دوریت ز که پرسم سراغ صبح
رفتی و ماند در دل شب بی تو داغ صبح.
شبهای دوریت ز که پرسم سراغ صبح
رفتی و ماند در دل شب بی تو داغ صبح.
دانش ( از آنندراج ).
کلمات دیگر: