کلمه جو
صفحه اصلی

وحش


مترادف وحش : جانور، حیوان، دد

متضاد وحش : آدمی، انس

برابر پارسی : دشتی، ددمنشی، جنگلی، جانورانه، جانور، بیابانی

فارسی به انگلیسی

wild, beast, wild beast, wildness

wild beast


wildness


عربی به فارسی

چهارپا , حيوان , جانور , عفريت , هيولا , اعجوبه , عظيم الجثه


مترادف و متضاد

جانور، حیوان، دد ≠ آدمی، انس


فرهنگ فارسی

جانوران بیابانی، وحوش جمع
(اسم ) جانوری که باانسان مانوس نشود جانور دشتی ((داغ طاعت بر سرین تاوحشت و طیرت مهربیعت بر زبان تا مور و مارت . ) ) (انوری ) جمع وحوش .

فرهنگ معین

(وَ ) [ ع . ] (اِ. ) جانور بیابانی . ج . وحوش .

لغت نامه دهخدا

وحش. [ وَ] ( ع مص ) جامه از خود انداختن در گریختن به خوف لاحق شدن دشمن. ( منتهی الارب ). جامه خود را دور انداختن در گریختن از ترس دشمن. ( ناظم الاطباء ). || ( ص ) گرسنه : بات وحشاً؛ گرسنه شب گذاشت. و بتنا اوحاشاً؛ ای جیاعاً. || جانور دشتی. وحشی یکی آن. ج ، وحوش. وُحشان. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).
- بقر وحش ؛ گاو دشتی. ( ناظم الاطباء ).
- بلد وحش ؛ شهر ویران و خشک. ( منتهی الارب ). شهرستان ویران و خشک. ( ناظم الاطباء ).
- حماروحش و حمار وحشی ؛ گورخر. ( منتهی الارب ).
- وحش زاده ؛ زاییده شده از وحش :
درنده پلنگ وحش زاده
زیرش چو پلنگی اوفتاده.
نظامی.
- وحش نشین :
آن وحش نشین وحشت آمیز
بر یاد که میکند زبان تیز.
نظامی.

فرهنگ عمید

جانوران بیابانی.

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی وُحُوشُ: حیوانات وحشی (کلمه وحوش جمع وحش است ، و این کلمه به معنای حیوانی است که هرگز با انسانها انس نمیگیرد ، مانند درندگان و امثال آن )
تکرار در قرآن: ۱(بار)
. وحشی در مقابل اهلی است. در مفردات می‏گوید: وحش خلاف انس است، حیواناتی که با انسان انس ندارند وحش خوانده می‏شوند جمع آن وحوش است. این آیه و آیه . اشاره به حشر حیوانات بلکه همه جنبندگان دارند. والله العالم. طالبان تفصیل به المیزان ذیل آیه اخیر و بحارالانوار مبحث معاد رجوع کنند. این لفظ بیشتراز یکبار در قرآن مجید نیامده است.

پیشنهاد کاربران

وحش : در فارسی قدیم به کلمه رها وِل و در برخی تلفظها هِل و در برخی دیگر یَل یا یَله می گفتند همانگونه که گذشته کلمه گذر گذشت - و گذشته ریس رشت می باشد گذشته کلمه ول وِلَشت بوده این کلمه در زبان انگلیسی ولش و در زبان عربی وحش ودر زبان اسکاتلندی ولز تلفظ شده است در مجموع معنی وحش یا وِلَش حیوان رهاشده بوده.


کلمات دیگر: