برابر پارسی : هنگامی، هنگامی که
وقتی
برابر پارسی : هنگامی، هنگامی که
فارسی به انگلیسی
once, at one time, when
somewhere
فرهنگ فارسی
هنگامی زمانی : .....اگر شمارا وقتی بطرف هند عزیمت و حرکتی اتفاق افتد. یا وقتی که . هنگامی که .یا تا وقتی که . تا زمانی که .
منسوب به وقت در برابر عددی : عادت وقتی
منسوب به وقت در برابر عددی : عادت وقتی
فرهنگ معین
(وَ ) [ ع - فا. ] (ق . ) هنگامی ، زمانی .
لغت نامه دهخدا
وقتی. [ وَ ] ( ق ) هنگامی. زمانی. ( ناظم الاطباء ) : اگر شمارا وقتی به طرف هند عزیمت و حرکتی اتفاق افتد... ( سلجوقنامه ظهیری چ خاور ص 11 از فرهنگ فارسی معین ).
- وقتی که ؛ هنگامی که.
- تا وقتی که ؛ تا زمانی که. مادام که. ( ناظم الاطباء ).
وقتی. [ وَ تی ی ] ( ع ص نسبی )منسوب به وقت. در برابر عددی : عادت وقتی ( وقتیه ).
- وقتی که ؛ هنگامی که.
- تا وقتی که ؛ تا زمانی که. مادام که. ( ناظم الاطباء ).
وقتی. [ وَ تی ی ] ( ع ص نسبی )منسوب به وقت. در برابر عددی : عادت وقتی ( وقتیه ).
وقتی . [ وَ ] (ق ) هنگامی . زمانی . (ناظم الاطباء) : اگر شمارا وقتی به طرف هند عزیمت و حرکتی اتفاق افتد... (سلجوقنامه ٔ ظهیری چ خاور ص 11 از فرهنگ فارسی معین ).
- وقتی که ؛ هنگامی که .
- تا وقتی که ؛ تا زمانی که . مادام که . (ناظم الاطباء).
وقتی . [ وَ تی ی ] (ع ص نسبی )منسوب به وقت . در برابر عددی : عادت وقتی (وقتیه ).
پیشنهاد کاربران
در زبان لری بختیاری با
کلمه وختی تلفظ می شود
Vaxti
کلمه وختی تلفظ می شود
Vaxti
زمانی که
چون
آنگاه. . .
بدانگه ( به آن گه ) ؛ آن زمان. آن وقت. ( یادداشت مؤلف ) :
نداند دل آمرغ پیوند دوست
بدانگه که با دوست کارش نکوست.
بوشکور.
نداند دل آمرغ پیوند دوست
بدانگه که با دوست کارش نکوست.
بوشکور.
زمانی
کلمات دیگر: