کلمه جو
صفحه اصلی

نامانوس


مترادف نامانوس : ناآشنا، ناسازگار، نامالوف، نامتجانس، نامجانس، ناهم جنس

متضاد نامانوس : آشنا، مانوس، مجانس

برابر پارسی : بیگانه، ناآشنا، ناهمدل

فارسی به انگلیسی

bizarre, queer, strange, stranger, unused

مترادف و متضاد

ناآشنا، ناسازگار، نامالوف، نامتجانس، نامجانس، ناهم‌جنس ≠ آشنا، مانوس، مجانس


فرهنگ فارسی

( صفت ) نا آشناناشناخته :[ بدین وضع نامعهود و طریق نامالوف آمدن برسبیل تفرد وتجرد موجب نیست ? ] یاکلمات ( لغات ) نامانوس .کلمات ( لغات ) دور از ذهن .

فرهنگ معین

( نامأنوس ) (مَ ) [ فا - ع . ] (ص . )ناآشنا، ناشناخته .

لغت نامه دهخدا

نامأنوس. [ م َءْ ] ( ص مرکب ) ناآشنا. ناآموخته. غیرمأنوس. غیرمعتاد : بدین وضع نامعهود و طریق نامألوف آمدن برسبیل تفرد و تجرد موجب چیست ؟ ( سندبادنامه ص 222 ).
- کلمات نامأنوس ؛دور از ذهن و غیرمعتاد.

پیشنهاد کاربران

نامانوست

غریبه



کلمات دیگر: