مترادف وعده گاه : پاتوق، قرار، میعاد
وعده گاه
مترادف وعده گاه : پاتوق، قرار، میعاد
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
ملتقی
مترادف و متضاد
پاتوغ، میعادگاه، امدگاه، وعده گاه
پاتوق، قرار، میعاد
فرهنگ فارسی
(اسم ) ۱- جای قرارداد.۲- زمان قرار داد. ۳ - محل ملاقات میعاد : (( عاشق شیدا در ساعت معین در وعده گاه حاضر شد . ) )
فرهنگ معین
( ~. ) [ ع - فا. ] (اِمر. ) محل ملاقات ، میعاد.
لغت نامه دهخدا
وعده گاه. [ وَ دَ / دِ ] ( اِ مرکب ) وعده جای. جای قرار دادن. ( ناظم الاطباء ). جایی که با هم وعده کنند. ( آنندراج ) :
وعده گاه گرم خوبان گوشه میخانه است
سرزمینی نیست غیر پای خُم دلکش مرا.
که دل نشسته در آنجا به انتظار هنوز.
چون رسید آن وعده گاه وروز شد
آفتاب از شرق اخترسوز شد.
وعده گاه گرم خوبان گوشه میخانه است
سرزمینی نیست غیر پای خُم دلکش مرا.
رضی دانش ( از آنندراج ).
مباد روز قیامت به وعده گاه آیی که دل نشسته در آنجا به انتظار هنوز.
عرفی ( از آنندراج ).
|| هنگام و زمان قرارداد. ( ناظم الاطباء ) : چون رسید آن وعده گاه وروز شد
آفتاب از شرق اخترسوز شد.
مولوی.
|| محل ملاقات. میعاد. میعادجای.فرهنگ عمید
جای قرارداد، محلی که برای ملاقات معین شده.
جدول کلمات
میقات
پیشنهاد کاربران
مترادف وعده گاه: پاتوق، محل قرار
کلمات دیگر: