کلمه جو
صفحه اصلی

هم مرز


مترادف هم مرز : مجاور، هم جوار، همسایه

فارسی به انگلیسی

having a common frontier, neighbouring, conterminous


conterminous, contiguous, neighbor


having a common frontier, neighbouring, conterminous, contiguous, neighbor

مترادف و متضاد

مجاور، هم‌جوار، همسایه


abutting (صفت)
مجاور، همسایه، هم مرز

conterminous (صفت)
مجاور، هم مرز، متلاقی، نوک بنوک

coterminous (صفت)
هم مرز

فرهنگ فارسی

دو کشور که مرز مشترک دارند مجاور

لغت نامه دهخدا

هم مرز. [ هََ م َ ] ( ص مرکب ) دو کشور که مرز مشترک دارند. مجاور. همسایه.


کلمات دیگر: