مترادف ناکسی : بدجنسی، پستی، حقارت، خواری، دنائت، رذالت، طمع، فرومایگی، مکاری، نامردی، نانجیبی
ناکسی
مترادف ناکسی : بدجنسی، پستی، حقارت، خواری، دنائت، رذالت، طمع، فرومایگی، مکاری، نامردی، نانجیبی
فارسی به انگلیسی
meanness, cowardice
مترادف و متضاد
بدجنسی، پستی، حقارت، خواری، دنائت، رذالت، طمع، فرومایگی، مکاری، نامردی، نانجیبی
فرهنگ فارسی
۱ - خواری پستی حقارت . ۲ - رذالت فرومایگی نانجیبی : دریده گشت بزوبین ناکسی دل لطف بریده گشت بشمشیر ممسکی سرجود. ( انوری ) ۳ - بدجنسی بدذاتی .۴ - حیله گریمکاری. ۵- ترس جبن .۶- حرص طمع .۷- بی آبرویی بی غیرتی .۸- نامردی عدم رجولیت .
لغت نامه دهخدا
ناکسی. [ ک َ ] ( حامص مرکب ) بیقدری. خواری. حقارت. ذلت. پستی. ( از ناظم الاطباء ). کسی نبودن. بی ارزشی. عدم قابلیت. بی ارجی. هیچکسی :
تا ز ریاضت به مقامی رسی
کت به کسی درکشد این ناکسی.
از ناکسی و تباه نامی نرسد.
بر مذهب و بر رأی میزبانی
بر خویشتن از ناکسی وبالی.
بریده گشت به شمشیر ممسکی سر جود.
تا ز ریاضت به مقامی رسی
کت به کسی درکشد این ناکسی.
نظامی.
هر کس که به بارگاه سامی نرسداز ناکسی و تباه نامی نرسد.
سعدی.
|| رذالت. ( از منتهی الارب ). فرومایگی. سفلگی. رذیلة. لئامت. خست. دونی. رذلی. نانجیبی : بر مذهب و بر رأی میزبانی
بر خویشتن از ناکسی وبالی.
ناصرخسرو.
دریده گشت به زوبین ناکسی دل لطف بریده گشت به شمشیر ممسکی سر جود.
انوری.
|| گربزی. حیله گری. احتیال. مکار و محیل و شیطان بودن. شیطنت. || بی آبروئی. رسوائی. || جبن. ترس. || نامردی. عدم رجولیت. || حرص. آز. بخل. طمع. ( از ناظم الاطباء ).فرهنگ عمید
فرومایگی، پستی و خواری.
کلمات دیگر: