کلمه جو
صفحه اصلی

همگام


مترادف همگام : همدوش، همراه، همقدم

فارسی به انگلیسی

concordant, concurrent

مترادف و متضاد

synchronous (صفت)
هم زمان، همگاه، هموقت، همگام، واقع شونده بطور همزمان

همدوش، همراه، همقدم


فرهنگ فارسی

همقدم، همراه

ویژگی فرایندهایی که در آنها داده‌ها در محدوده‌های زمانی مشخص تحویل شوند


لغت نامه دهخدا

هم گام. [ هََ ] ( ص مرکب ) هم قدم. ( یادداشت مؤلف ).

دانشنامه عمومی

همگام، روستایی از توابع بخش ماژین شهرستان دره شهر در استان ایلام ایران است.
این روستا در دهستان ماژین قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۲۴ نفر (۶خانوار) بوده است.

فرهنگستان زبان و ادب

{isochronous} [رایانه و فنّاوری اطلاعات] ویژگی فرایندهایی که در آنها داده ها در محدوده های زمانی مشخص تحویل شوند

پیشنهاد کاربران

همراه

همپا

Keep pace with somebody/something

Keep up with somebody/something

هم قدم


کلمات دیگر: