مترادف وازده : دلزده، دلسرد، مایوس، واخورده، مردود، مطرود، منفور
متضاد وازده : امیدوار
rejected, refused
bankrupt, bastard, cheap, cheap-jack, crummy, cull, evacuation, fag end, flash, offal, outcast, reject, second-rate
دلزده، دلسرد، مایوس، واخورده ≠ امیدوار
مردود، مطرود، منفور
۱. دلزده، دلسرد، مایوس، واخورده
۲. مردود، مطرود، منفور، ≠ امیدوار
وازده . [ زَ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) هر چیز بدی که ازچیز خوب جدا کرده باشند. (ناظم الاطباء). کنار گذاشته شده . (از ناظم الاطباء). مردود. (یادداشت مؤلف ).
وازده . [ زِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ابهررود بخش ابهر شهرستان زنجان در 24 هزارگزی مشرق ابهر و شش هزارگزی راه مالرو عمومی و در دامنه ٔ کوه واقع است . سردسیر است و زارعان قره تیه آن را زراعت میکنند و از خود سکنه ای ندارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2).