کلمه جو
صفحه اصلی

نازل


مترادف نازل : ارزان، کم بها، کم قیمت، پایین، پست، حقیر

متضاد نازل : گران

برابر پارسی : پایین رو، فرود، فرودآمده، فروفرستاده

فارسی به انگلیسی

cheap, popular, low, reduced, descending, [rare] descending

low, reduced, [rare] descending


cheap, popular


مترادف و متضاد

۱. ارزان، کمبها، کمقیمت
۲. پایین، پست، حقیر ≠ گران


ارزان، کم‌بها، کم‌قیمت ≠ گران


پایین، پست، حقیر


فرهنگ فارسی

فرود آمده، فرود آینده، پایین آینده، پایین رو
۱ - ( اسم ) از بالا بزیر آینده فرود آینده . ۲ - ( صفت ) پست حقیر: تو آن که بهر در سرت فرود آید نه جای همت عالی است پایه نازل . ( سعدی ) ۳ - کم قیمت ارزان : میشود از غفلت افزون رتبه اهل لباس قیمت مخمل بود نازل چو خوابش کمتر است . ( مخلص کاشی )

فرهنگ معین

(زِ ) [ ع . ] (اِفا. ) ۱ - فرود آینده . ۲ - (عا. ) (ص . ) کم ، پایین ، پست .

لغت نامه دهخدا

نازل. [ زِ ] ( ع ص ) فرودآینده. ( فرهنگ نظام ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). از بالا بپائین آینده. ( ناظم الاطباء ). پائین رو. ( لغات فرهنگستان ). هابط. ج ، نُزول. نُزّال. نُزَّل. ( معجم متن اللغة ). || فرودآمده. ( فرهنگ نظام ). پائین. پست : مرد دانا صاحب مروت را حقیر نشمرداگرچه خامل ذکر و نازل منزلت باشد. ( کلیله و دمنه ).
تو آن نئی که بهر در سرت فرود آید
نه جای همت عالیست پایه نازل.
سعدی.
|| ارزان. کم بها :
می شود از غفلت افزون رتبه اهل لباس
قیمت مخمل بود نازل چو خوابش کمتر است.
مخلص کاشی ( از آنندراج ).

فرهنگ عمید

۱. فرود آینده، پایین آینده، پایین رو.
۲. [مجاز] ناچیز، کم بها.

دانشنامه عمومی

نازل (به انگلیسی: Nozzle) یا سرشلنگ یا افشانک وسیله ای است که برای کنترل جهت یا مشخصات (به ویژه برای افزایش سرعت) جریان یک سیال در ورود (یا خروج) از یک حفره یا لوله طراحی شده است.

فرهنگ فارسی ساره

فروفرستاده


پیشنهاد کاربران

این واژه تبارانه پارسى و پهلوى ست یعنى خودش پارسى نیست ولى سرچشمه اش پارسى ست و از ریشه ن. ز. ل آمده و تازیان ( اربان ) فعل نَزَلَ را از کُنشِ پهلوى نَزْرونْتن Nazruntan ( نَزْرونَتَن ) به معناى فروفرستادن و پایین فرستادن برداشته معرب نموده ( تبدیل ر به ل ) و
ساخته اند: نَزَلَ ینزل ، نازل ، منزل منازل ، نزول ، تنزیل ، انزال ، منزلة ، انتزال ، منتزل و . . . !!!! دیگر همتایان آن در پارسى اینهاست: اُپَسته Opasteh ( پهلوى: اُپستگ : نازل ، ساقط ، منحط ، معزول، افتاده ) ، افتاده Oftadeh ( پهلوى: اُفتاتگ ) ، فرودیک Forudik
( پهلوى: فْروتیک : نازل ، هبوط - تنزل کرده ، فروفرستاده ) ، فرودیهسته Forudihasteh ( پهلوى: فْروتیهستگ : نازل ، متنزل ، منحط، افول کرده ) ، اُفتیک Oftik ( پهلوى: نازل ، افتاده شده ، سقوط - نزول - هبوط کرده ) ، شَسْتگ Shastag ( پهلوى: نازل ، ساقط ، منحط ، مضمحل - در پهلوى
شَستن Shastan : ساقط - نازل - منحط شدن ، از پا افتادن ، افول کردن ) ، ابگنده Abgandeh ( پهلوى: ابگندگ : نازل ، ساقط ، معزول ، منسوخ ) ، فروفرسته Foruferesteh ( پارسى: فروفرستاده - نازل ) ، گراده Geradeh ( پهلوى: گْراتَگ : نازل، فرود - نزول کرده ) ، فرورو Forurow ( پارسى:
نازل ، پایین رونده، پایین آینده ) ، فروآ Foru - aa ( پارسى: نازل، فرو آینده ، پایین آمده ) ، پاییناى Payinay ( پارسى: نازل ، پایین آینده ، فروآینده ) ، پایینرو Payinrow ( پارسى: نازل، پایین رونده ) ، فروآیند Foruayand ( پارسى: نازل، فروآینده، پایین آینده ) ، اُفتا Ofta
( پارسى - پیشنهادى: اُفت ( افتادن ) + آ ( آى - آمدن ) : نازل ، فروآینده

شیپوره ( nozzle )

نازل: [ اصطلاح عمران] کلاهک سوراخ داری که روی دستگاه پیستوله قرار می گیرد و مواد از داخل آن عبور می کند.

فاسدان ادا ری بستر ساز فسادهای اداری و غیر اداری هستندولاغیر.


کلمات دیگر: