برابر پارسی : آب ناشدنی
نامحلول
برابر پارسی : آب ناشدنی
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
( صفت ) ۱ - حل نشده . ۲ - غیرقابل حل ( در آب و غیره ) حل نشدنی .
فرهنگ معین
(مَ ) [ فا - ع . ] (ص مر. ) حل نشدنی ، غیرقابل حل .
لغت نامه دهخدا
نامحلول. [ م َ ] ( ص مرکب ) حل ناشده. در آب حل نشده. || ( اصطلاح شیمی ) در اصطلاح شیمی ، حل ناشدنی. که در آب حل نشود و ته نشین کند.
کلمات دیگر: