کلمه جو
صفحه اصلی

متبلور


مترادف متبلور : بلورشده، بلورین، تبلوریافته

برابر پارسی : بلور شده، درخشان، روشن

فارسی به انگلیسی

crystallized

مترادف و متضاد

بلورشده، بلورین، تبلوریافته


crystalline (صفت)
واضح، شفاف، بلورین، متبلور

فرهنگ فارسی

← بلوری‌شده


بلورشده، چیزی که شبیه بلورشده باشد
( اسم ) آنچه که بلوری شده بلور شده . یا متبلور مطبق . بلور لایه .

فرهنگ معین

(مُ تَ بَ وِ ) [ ع . ] (اِفا. ) بلور شده ، چیزی که شبیه بلور شده باشد.

لغت نامه دهخدا

متبلور. [ م ُ ت َ ب َل ْ وِ ] ( ع ص ) آنچه که بلوری شده باشد. بلور شده. و رجوع به بلور و تبلور شود.

فرهنگ عمید

۱. چیزی که شبیه بلور شده باشد، بلوری شده.
۲. [مجاز] روشن، آشکار، نمایان.

فرهنگستان زبان و ادب

[زمین شناسی، علوم جَوّ] ← بلوری شده

پیشنهاد کاربران

آبگینه شده

یعنی این راز نهفته در ذاتش روزی آشکار می گردد.
راز دل را نهفتن دشواراست وگفتن دشوارتر

تبلوریافته

بلورشدو چیزی که شبیه بلور باشد

چیزی که از جنس بلور باشد مثل انواع کانی ها

بلورین شده

بلورشده یا مخلوط شده

قطار و تونل


تبلور یعنی یک بلور جامد از یک محلول، بخار یا مذاب ماده ای ایجاد می شود.
یا به عبارتی تبلور یعنی بلوری شدن .

بلور شده ، شفاف، واضح

ظهور کردن


کلمات دیگر: