کلمه جو
صفحه اصلی

ناهشیار


مترادف ناهشیار : بی خبر، غافل، ناآگاه، بی خودی، بی خویشتنی، بی هوش

متضاد ناهشیار : هشیار

فارسی به انگلیسی

subliminal, mindless, oblivious, stagnant, unaware

mindless, oblivious, stagnant, unaware


مترادف و متضاد

بی‌خبر، غافل، ناآگاه ≠ هشیار


بی‌خودی، بی‌خویشتنی، بی‌هوش


۱. بیخبر، غافل، ناآگاه
۲. بیخودی، بیخویشتنی، بیهوش ≠ هشیار


فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - غافل بی خبر.۲ - بی خویشتن بی خود.۳ - صرع زده مصروع .

لغت نامه دهخدا

ناهشیار. [ هَُ ش ْ ]( ص مرکب ) مغفل. ناهوشیار. غافل. بی خبر :
کان تبنگو کاندر او دینار بود
آن ستد زایدر که ناهشیار بود.
رودکی.
|| مصروع. صرع زده :
ز سودا و ز صفرا و تپیدن
بسان مرد ناهشیار بودم.
سیدحسن غزنوی.
ناهوشیار. رجوع به ناهوشیار شود.

پیشنهاد کاربران

Unconscious


کلمات دیگر: