برابر پارسی : میهنی
وطنی
برابر پارسی : میهنی
فارسی به انگلیسی
domestic, home
home - made, homespun
فارسی به عربی
محلی الصنع , نسیج بلدی
عربی به فارسی
ملت گراي , ملت دوست , طرفدار ملت , ناسيوناليست
مترادف و متضاد
خانگی، وطنی، خانه بافت، ساخت میهن
وطنی
فرهنگ فارسی
(صفت ) منسوب به وطن میهن ساخته و پرداخت. وطن : (( محصولات وطنی . ) )
فرهنگ معین
(وَ طَ ) [ ع - فا. ] (ص نسب . ) منسوب به وطن ، ساخته و پرداخته وطن و میهن .
لغت نامه دهخدا
وطنی. [ وَ طَ ] ( ص نسبی ) منسوب به وطن. ( ناظم الاطباء ). ساخته و پرداخته وطن. || هر نوع پارچه بافت وطن. مقابل خارجی که در خارج از کشور بافند و آرند. پارچه معین از بافته های وطن. || درباره وطن. وطنیه.
- اشعار ( قصاید ) وطنی ( وطنیه ) ؛ که در آن از وطن پرستی و حب وطن و وظیفه دفاع از آن سخن رود، مانند وطنیه های عارف و بهار و غیره.
- اشعار ( قصاید ) وطنی ( وطنیه ) ؛ که در آن از وطن پرستی و حب وطن و وظیفه دفاع از آن سخن رود، مانند وطنیه های عارف و بهار و غیره.
فرهنگ فارسی ساره
میهن
کلمات دیگر: