کلمه جو
صفحه اصلی

ورودی


مترادف ورودی : در، دروازه، مدخل

متضاد ورودی : خروجی

برابر پارسی : درآیی، درآیگاه

فارسی به انگلیسی

entrance, importing, imported, (to be) imported, input, intake, outbound

(to be) imported


input, intake, outbound


مترادف و متضاد

در، دروازه، مدخل ≠ خروجی


فرهنگ فارسی

( صفت ) منسوب به ورود آنچه مربوط به ورود و دخول کسان در جایی باشد: امتحانات ورودی در ورودی .

فرهنگ معین

( ~. ) [ ع - فا. ] (ص نسب . ) منسوب به ورود، آن چه مخصوص و مربوط به ورود و دخول کسان در جایی باشد: در ورودی ، امتحانات ورودی .

لغت نامه دهخدا

ورودی. [ وُ ] ( ص نسبی ) منسوب به ورود.
- در ورودی ؛ دری که از آن به جایی وارد میشوند. در برابر در خروجی.
|| آنچه مربوط به ورود و دخول کسان در جایی باشد.
- امتحانات ورودی ؛ کنکور.

دانشنامه عمومی

ورودی ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
ورودی (پول)، مبلغی که متقاضیان برای ورود به مکانی برای مدت مشخص موظفند پرداخت نمایند (مشابه بلیت)
ورودی/خروجی، یا I/O، ارتباط برقرار کردن بین یک سیستم اطلاعاتی مانند رایانه و دنیای بیرون (انسان)

فرهنگ فارسی ساره

درآیگاه


فرهنگستان زبان و ادب

{entrance fee, admission fee} [گردشگری و جهانگردی] مبلغی که برای ورود به جایی مانند نمایشگاه پرداخت میشود
{input device, input} [رایانه و فنّاوری اطلاعات] بخشی سخت افزاری از سامانه رایانه که برای ورود داده ها به سامانه طراحی می شود
[مهندسی محیط زیست و انرژی] ← جریان ورودی

واژه نامه بختیاریکا

دَم

پیشنهاد کاربران

درونگاه

inbound

مخففش میشه
Way in


کلمات دیگر: