کلمه جو
صفحه اصلی

وفاق


مترادف وفاق : ارتباط، تناسب، توافق، ربط، سازواری، موافقت، هم آهنگی، همراهی، یکدلی، یکسانی

متضاد وفاق : نفاق

فارسی به انگلیسی

consensus

mutual agreement, mutual consent, harmony


فرهنگ اسم ها

اسم: وفاق (دختر) (عربی) (تلفظ: vefāq) (فارسی: وِفاق) (انگلیسی: vefagh)
معنی: همراهی، همکاری، اتحاد، ( در قدیم ) موافقت، سازگاری

(تلفظ: vefāq) (عربی) همراهی ، همکاری ، اتحاد ؛ (در قدیم) موافقت ، سازگاری .


مترادف و متضاد

consensus (اسم)
اجماع، وفاق، توافق عام، رضایت و موافقت عمومی

ارتباط، تناسب، توافق، ربط، سازواری، موافقت، هم‌آهنگی، همراهی، یکدلی، یکسانی ≠ نفاق


فرهنگ فارسی

بایکدیگرهمکاری کردن، سازگاری، سازواری
۱- (مصدر ) سازواری کردن همراهی کردن . ۲- (اسم ) سازواری همراهی یکدلی مقابل نفاق : ..... تا باشد که ببرکت این وفاق و اتفاق دام از جای بر گرفته شود .

فرهنگ معین

(و ) [ ع . ] (مص م . ) سازگاری کردن ، همکاری کردن .

لغت نامه دهخدا

وفاق. [ وِ ] ( ع مص ) موافقة. سازگاری کردن. ( غیاث اللغات ). سازواری کردن. ( منتهی الارب ). سازواری کردن و همراهی کردن. || ( اِمص ) سازواری و همراهی و یک دلی. یک دلی ویک جهتی. ضد نفاق. سازش. ( ناظم الاطباء ) :
تا هست خلاف شیعی و سنی
تا هست وفاق طبعی و دهری.
منوچهری.
از وفاق ادریس بررفت از زمین برآسمان
وز خلاف ابلیس دررفت از بهشت اندر سقر.
سنایی.
|| محبت و اتفاق. ( غیاث اللغات ). اتحاد و اتفاق. || معاهده. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ عمید

۱. با یکدیگر همکاری کردن، اتحاد.
۲. سازگاری، سازواری.

پیشنهاد کاربران

وفاق ( consensus ) :[اصطلاح جامعه شناسی] وفاق واژه ای است لاتینی که توسط جامعه شناسان در زبانهای فرانسه و آمریکایی به کار می رود و دلالت دارد بر پیدایی اتفاق نظر و توافقی آشکار یا نهان در یک گروه خواه در مورد یک وضع خاص و خواه در باب زمینه های اصلی حیات آن گروه و یا دلایل خواست اعضای آن به اینکه حیاتی مشترک داشته باشند. وفاق موجبات ایجاد به هم پیوستگی آگاهانه تر یک گروه و همبستگی بیشتر آن را فراهم می سازد.
توافق درباره ارزشهای اجتماعی بنیادی توسط اعضای یک گروه یا اجتماع و جامعه برخی از متفکران در جامعه شناسی به شدت بر اهمیت وفاق به عنوان اساس ثبات اجتماعی تاکید می ورزند.
منبع https://rasekhoon. net


وفاق : وفاق ( عربی ) 1 - همراهی، همکاری، اتحاد؛ 2 - ( در قدیم ) موافقت، سازگاری. وفاق اسم دختر باریشه عربی است . اسم وفاق مورد تایید ثبت احوال ایران برای نامگذاری دختر است.

وفاق : صمیمیت و یکدلی و موافقت و همراهی .


کلمات دیگر: