مترادف واژگون : پرت، چپه، سرازیر، سرنگون، معکوس، منقلب، نگون، نگونسار، وارون
واژگون
مترادف واژگون : پرت، چپه، سرازیر، سرنگون، معکوس، منقلب، نگون، نگونسار، وارون
فارسی به انگلیسی
overturned, upse
reversed
inverse, topsy-turvy, over, upset
مترادف و متضاد
مخالف، وارونه، واژگون
واژگون، ویران، وابسته به خرابکاری
وارونه، واژگون، درهم و برهم
وارونه، سراشیب، واژگون، سرازیر
پرت، چپه، سرازیر، سرنگون، معکوس، منقلب، نگون، نگونسار، وارون
فرهنگ فارسی
سرنگون، وارون، برگشته، باژگون، باژگونه
( صفت ) ۱ - سرنگون وارون . ۲ - آنکه رفتارش نادرست و نامعقول باشد . یا اختر ( بخت واژگون . اختر ( بخت )
( صفت ) ۱ - سرنگون وارون . ۲ - آنکه رفتارش نادرست و نامعقول باشد . یا اختر ( بخت واژگون . اختر ( بخت )
فرهنگ معین
(ص . ) ۱ - برگشته ، سرنگون . ۲ - بخت برگشته . ۳ - شوم ، نامبارک .
لغت نامه دهخدا
واژگون. ( ص ) وارونه. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ). برگشته. ( برهان ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). سرنگون. معکوس. مقلوب. ( ناظم الاطباء ). واژگونه. ( آنندراج ). وارونه. واژون. واژونه. باشگونه. باشگون. || مجازاً شوم. نامبارک. ( برهان ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) :
این قصه عجب شنو از بخت واژگون
ما را بکشت یار به انفاس عیسوی.
این قصه عجب شنو از بخت واژگون
ما را بکشت یار به انفاس عیسوی.
حافظ.
فرهنگ عمید
۱. سرنگون، برگشته، وارون.
۲. [مجاز] دارای نامبارکی، شوم: بخت واژگون.
۳. ازکاربرکنارشده معزول.
* واژگون شدن:
۱. وارونه شدن.
۲. [مجاز] از دست دادن قدرت و حکومت، سقوط کردن: سلسلهٴ زندیه توسط آغامحمدخان قاجار واژگون شد.
۲. [مجاز] دارای نامبارکی، شوم: بخت واژگون.
۳. ازکاربرکنارشده معزول.
* واژگون شدن:
۱. وارونه شدن.
۲. [مجاز] از دست دادن قدرت و حکومت، سقوط کردن: سلسلهٴ زندیه توسط آغامحمدخان قاجار واژگون شد.
۱. سرنگون؛ برگشته؛ وارون.
۲. [مجاز] دارای نامبارکی؛ شوم: بخت واژگون.
۳. ازکاربرکنارشده معزول.
〈 واژگون شدن:
۱. وارونه شدن.
۲. [مجاز] از دست دادن قدرت و حکومت؛ سقوط کردن: سلسلهٴ زندیه توسط آغامحمدخان قاجار واژگون شد.
واژه نامه بختیاریکا
پشت و پیش؛ چلپیت؛ چِپ چواسه؛ چَپِ ری؛ چلپیت؛ سَر گُمبَل؛ گُمبَل
جدول کلمات
نگون
پیشنهاد کاربران
واژگون=واژگان
واژه گون
گون یا گان =دانا
واژه گون
گون یا گان =دانا
سرنگون شده - برعکس
وارون، وارونه، نگون، نگونسار، معکوس، برعکس، عکس، پرت، چپه، سرازیر، سرنگون، منقلب
واژگون ( باش گون ) . سرنگون. نیلگون. آرگون. برگون. سرگون. اوش گون. نگون. نگونسار. قره گون. آغ گون. مارگون ( به مار متضادش هامار ) . . . . . . حروف گچپژدر عربی. وفارسی وجود ندارد. ومخصوص زبان تورکی است. که از حروف عربی ک ( گ ) . ج ( چ ) . ب ( پ ) . ز ( ژ ) درست شده است. . . . گون باتلفظ مخصوص تورکی یعنی روز. وخورشید ( گونش ) . گورنه گونه قالمیشام ( ببین به چه روزی افتاده ام ) . . واژگون=باش گون=کله پا شدن
واژگون ( باش گون ) . سرنگون. نیلگون. آرگون. برگون. سرگون. اوش گون. نگون. نگونسار. قره گون. آغ گون. مارگون ( به مار متضادش هامار. . هر کلمه ایی مارداشته باشد. تورکی است. مثل دامار. یامار. تومار. میانمار. سومار. تارومار ) حروف گچپژدر عربی. وفارسی وجود ندارد. ومخصوص زبان تورکی است. که از حروف عربی ک ( گ ) . ج ( چ ) . ب ( پ ) . ز ( ژ ) درست شده است. . . . گون باتلفظ مخصوص تورکی یعنی روز. وخورشید ( گونش ) . گورنه گونه قالمیشام ( ببین به چه روزی افتاده ام ) . . واژگون=باش گون=کله پا شدن. . هر کلمه ایی گون داشته باشد. تورکی است.
باباجان واژگون فارسیه.
اوزرا جان
واژ ( باج ) یا سقوط گون ( گونه )
واژگون یعنی یجورباج. یک گونه باج دادن.
مترادفش هم میشود، وارونه.
اوزرا جان ( گ ) در فارسی داریم. نیاز به توضیح نیست.
در ترکی باش گون نداریم ، که به معنی گونه باشد.
باش ( سر ) گوت ( کون ) دارم.
باش گوت اولماخ یعنی کله پا شدن، این واژه با واژگون در فارسی زمین تا آسمان فرق داره جون دل.
اگر مانند تو داوری کنیم=
واژگان:
گیان
گفتن
زندگی
گروه
گره
گرد
گم
و. . . . .
و کلا هر چیزی که ( گ ) دارد ترکیه، 🤦🏻♂️اوزارا جان یکم به سطح سواد خودت بیافزای، البته از کسانی که تو روز روشن به کوردا گفتن ترک انتظاری بیش از این نمیره. . . . . . . . . . .
همچنین پ در فارسی نداریم ولی نام اصلی فارسی ( پارسی ) است
( چ ) در ترکی به ( ش ) تبدیل میشود. . . . .
( ژ ) در ترکی باز به شکل ( ش ) در میاید. . . .
گ هم یکی از واژگان اصیل فارسیه، ترکا ک رو میان ش و ک تلفظ می کنن که معلوم نیست ک هست یا ش. . . . . . . .
پس الکی چیزی که نمی دونید رو نپرونید
اوزرا جان
واژ ( باج ) یا سقوط گون ( گونه )
واژگون یعنی یجورباج. یک گونه باج دادن.
مترادفش هم میشود، وارونه.
اوزرا جان ( گ ) در فارسی داریم. نیاز به توضیح نیست.
در ترکی باش گون نداریم ، که به معنی گونه باشد.
باش ( سر ) گوت ( کون ) دارم.
باش گوت اولماخ یعنی کله پا شدن، این واژه با واژگون در فارسی زمین تا آسمان فرق داره جون دل.
اگر مانند تو داوری کنیم=
واژگان:
گیان
گفتن
زندگی
گروه
گره
گرد
گم
و. . . . .
و کلا هر چیزی که ( گ ) دارد ترکیه، 🤦🏻♂️اوزارا جان یکم به سطح سواد خودت بیافزای، البته از کسانی که تو روز روشن به کوردا گفتن ترک انتظاری بیش از این نمیره. . . . . . . . . . .
همچنین پ در فارسی نداریم ولی نام اصلی فارسی ( پارسی ) است
( چ ) در ترکی به ( ش ) تبدیل میشود. . . . .
( ژ ) در ترکی باز به شکل ( ش ) در میاید. . . .
گ هم یکی از واژگان اصیل فارسیه، ترکا ک رو میان ش و ک تلفظ می کنن که معلوم نیست ک هست یا ش. . . . . . . .
پس الکی چیزی که نمی دونید رو نپرونید
سرنگون . . . . . .
کلمات دیگر: