برابر پارسی : میانین، میانگین
وسطی
برابر پارسی : میانین، میانگین
فارسی به انگلیسی
middle, central
فارسی به عربی
تدخل , توسط , متوسط , مرکزی , وسط
مترادف و متضاد
خسیس، پست، بد، متوسط، میانی، وسطی، بدجنس، پست فطرت، واقع در وسط، اب زیر کاه
وسط، متوسط، میانی، میانه، بطرف وسط، وسطی
میانی، وسطی
متوسط، میانی، وسطی
میانی، وسطی، حد فاصل
میانی، واقع در مرکز، وسطی
غیر مستقیم، وسطی، واقع در میان
فرهنگ فارسی
میانه، انگشت میانه، بین عنصروسبابه
(صفت ) مونث اوسط میانی . یا انگشت وسطی . انگشتی که دروسط پنج انگشت دست وپاجای دارد انگشت میانه .
(صفت ) مونث اوسط میانی . یا انگشت وسطی . انگشتی که دروسط پنج انگشت دست وپاجای دارد انگشت میانه .
فرهنگ معین
(وُ طا ) [ ع . ] (ص . ) مؤنث اوسط ، میانی ، میانه .
لغت نامه دهخدا
وسطی. [ وُ طا ] ( ع ص ) مؤنث اوسط. ( ناظم الاطباء ) ( مهذب الاسماء ). رجوع به اوسط شود. || انگشت میانگی. ( منتهی الارب ) ( مهذب الاسماء ). انگشت که میان سبابه و بنصر نهاده است. ( از اقرب الموارد ). انگشت میانی. ( ناظم الاطباء ).
- صلوة وسطی . رجوع به ذیل همین مدخل شود.
- قرون وسطی . رجوع به ذیل همین مدخل شود.
وسطی. [ وَ س َ ] ( ص نسبی ) منسوب به وسط، یعنی میانی. ( ناظم الاطباء ). رجوع به وسط شود.
- صلوة وسطی . رجوع به ذیل همین مدخل شود.
- قرون وسطی . رجوع به ذیل همین مدخل شود.
وسطی. [ وَ س َ ] ( ص نسبی ) منسوب به وسط، یعنی میانی. ( ناظم الاطباء ). رجوع به وسط شود.
وسطی . [ وَ س َ ] (ص نسبی ) منسوب به وسط، یعنی میانی . (ناظم الاطباء). رجوع به وسط شود.
وسطی . [ وُ طا ] (ع ص ) مؤنث اوسط. (ناظم الاطباء) (مهذب الاسماء). رجوع به اوسط شود. || انگشت میانگی . (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء). انگشت که میان سبابه و بنصر نهاده است . (از اقرب الموارد). انگشت میانی . (ناظم الاطباء).
- صلوة وسطی . رجوع به ذیل همین مدخل شود.
- قرون وسطی . رجوع به ذیل همین مدخل شود.
فرهنگ عمید
میانه، میانی: قرون وسطی.
دانشنامه عمومی
وَسَطی با نام محلی آراداووردی، به هر بازی که در آن بازیکنان سعی کنند دیگر بازیکنان را با توپ بزنند و دیگر بازیکنان مانع از برخورد توپ به خودشان شوند، گفته می شود. انواع مختلفی از این بازی وجود دارد؛ فهرست گونه های وسطی را ببینید.
همشهری آنلاین:آشنایی با بازی های سنتی و محلی
پس از تقسیم بازیکنان به دو گروه برابر، یکی از گروه ها به قید قرعه یا شیر و خط در میانهٔ محوطهٔ بازی قرار می گیرد و گروه دیگر، در دو قسمت، به طرفین عرضی محوطهٔ بازی می روند.
با پرتاب توپ به وسیلهٔ یکی از بازیکنان گروه کناری، بازی آغاز می شود. تلاش گروه کناری نشانه رفتن و زدن افراد گروه وسطی زمینهٔ سوختن و اخراج آنان را فراهم کند.
گروه میانی هم می کوشد تا با حرکات سریع مانع از اصابت توپ به خود شوند و اگر یار سوخته ای داشته باشند، با گرفتن توپ در هوا که در اصطلاح بُل گفته می شود (که یک امتیاز به شمار می رود)، او را به بازی برگردانند.
همشهری آنلاین:آشنایی با بازی های سنتی و محلی
پس از تقسیم بازیکنان به دو گروه برابر، یکی از گروه ها به قید قرعه یا شیر و خط در میانهٔ محوطهٔ بازی قرار می گیرد و گروه دیگر، در دو قسمت، به طرفین عرضی محوطهٔ بازی می روند.
با پرتاب توپ به وسیلهٔ یکی از بازیکنان گروه کناری، بازی آغاز می شود. تلاش گروه کناری نشانه رفتن و زدن افراد گروه وسطی زمینهٔ سوختن و اخراج آنان را فراهم کند.
گروه میانی هم می کوشد تا با حرکات سریع مانع از اصابت توپ به خود شوند و اگر یار سوخته ای داشته باشند، با گرفتن توپ در هوا که در اصطلاح بُل گفته می شود (که یک امتیاز به شمار می رود)، او را به بازی برگردانند.
wiki: وسطی
جدول کلمات
میانی
پیشنهاد کاربران
ب نام الله
وسطی: بین، میانه، وسط
صلاه وسطی: نماز بین، اشاره ب نماز فجر است. چرا ک آسمان فجر بین شب و روز است و هیچکدام نیست.
وسطی: بین، میانه، وسط
صلاه وسطی: نماز بین، اشاره ب نماز فجر است. چرا ک آسمان فجر بین شب و روز است و هیچکدام نیست.
کلمات دیگر: