کلمه جو
صفحه اصلی

ورنه


مترادف ورنه : والا، وگرنه

فارسی به انگلیسی

and if not, otherwise, [o.s.] and if not

otherwise, [o.s.] and if not


مترادف و متضاد

والا، وگرنه


فرهنگ فارسی

واگرنه و اگرنه .
چوبی باشد هر دو سر باریک و میان گنده که خمیر نان را بدان پهن سازند چوبی را گویند که چرخ بر آن گردد و بعربی محور خوانند

فرهنگ معین

(وَ نَ ) (حر رب . مر. ) واگرنه .

لغت نامه دهخدا

( ورنة ) ورنة. [ وَ ن َ ] ( ع اِ ) نام ماه ذی قعده. ( منتهی الارب ). اسم ذی القعده است نزد قدماء. ( از اقرب الموارد ).
ورنه. [ وَ ن َ / ن ِ ] ( حرف ربط مرکب ) مخفف وگرنه. و اگرنه. ( ناظم الاطباء ) :
باید که ذخیره قیامت بنهی
ورنه نشود کاسه پر از دیگ تهی.
سعدی.

ورنه. [ وَ ن َ / ن ِ ] ( اِ ) چوبی باشد هر دو سر باریک و میان گنده که خمیر نان را بدان پهن سازند. ( آنندراج ). || چوبی را گویند که چرخ بر آن گردد و به عربی محور خوانند. ( آنندراج ).

ورنه . [ وَ ن َ / ن ِ ] (اِ) چوبی باشد هر دو سر باریک و میان گنده که خمیر نان را بدان پهن سازند. (آنندراج ). || چوبی را گویند که چرخ بر آن گردد و به عربی محور خوانند. (آنندراج ).


ورنه . [ وَ ن َ / ن ِ ] (حرف ربط مرکب ) مخفف وگرنه . و اگرنه . (ناظم الاطباء) :
باید که ذخیره ٔ قیامت بنهی
ورنه نشود کاسه پر از دیگ تهی .

سعدی .



ورنة. [ وَ ن َ ] (ع اِ) نام ماه ذی قعده . (منتهی الارب ). اسم ذی القعده است نزد قدماء. (از اقرب الموارد).


دانشنامه عمومی

شهر ورنه (به آلمانی: Werne) در ایالت نوردراین-وستفالن در کشور آلمان واقع شده است.
آلمان
فهرست شهرهای آلمان

دانشنامه آزاد فارسی

وِرْنِه (قرن ۱۸)(Vernet)
تابلوی غرق شدن کشتی، اثر کلود ژوزف خانوادۀ نقاش فرانسوی. کلود ژوزف ورنه (۱۷۱۴ـ۱۷۸۹) نزد پدرش آنتوان تعلیم دید، و از ۱۷۳۴ تا ۱۷۵۲ در ایتالیا کار کرد. پس از بازگشت در ۱۷۵۳ عضو آکادمی فرانسه شد و سپس در فرانسه به سفر پرداخت، تا آن که در ۱۷۶۲ به سفارش لوئی پانزدهم مأمور نقاشی از بندرهای فرانسه شد. سرانجام در پاریس اقامت گزید. نقاشی هایش از چشم اندازهای دریایی (طوفان، مهتاب، صخره ها) حال وهوایی رمانتیک دارند. کارل ورنه (۱۷۵۸ـ۱۸۳۶) پسر کلود ژوزف بود. از اسب ها و صحنه های جنگ نقاشی می کرد؛ نیز کاریکاتورهایی از شیک پوشان و مدپرستان دارد. امیل ژان هوراس ورنه (۱۷۵۸ـ۱۸۳۶)، پسر کارل، و از دوستان تئودور ژریکو، نقاش رمانتیک، بود. تابلوهای بسیاری از صحنه های نظامی، ازجمله صحنه هایی از وقایع دورۀ ناپلئون، را نقاشی کرد؛ نیز صحنه هایی از شکار را به تصویر کشید.

پیشنهاد کاربران

معنی:ارجمند


کلمات دیگر: